نتایج جستجو برای عبارت :

يه وقتايي بايد قيده همه چيزو زد وگفت به درک

نادر نگاهی به غلام انداخت وگفت :اگه چیزی نبوده چراعموم هنوز تو فکر اون ماجراست ومارو مجبورکرد بااین آقادعواکنیم غلام گفت:تواصلا میدونی این آقاکیه؟ گفت:نه اصلانمیشناسمش غلام چشم غره ای بش رفت وگفت:مردناحسابی وقتی نمیدونی این آقاکیه چرا باش دعواکردین نادرگفت:گفتم که عموم بهمون گفت باش درگیر بشیم غلام گفت:خیلی خوب باشه من واست میگم شما بااین مردفامیلیت یه فامیلی نزدیک یه روز مادربزرگت بامادرت میرن توشهر اونجااین آقارومیبینند باهم صحبت می
به غلام گفتم اگه میشه از درمغازه نادر برو شاید آمده باشه غلام قبول کرد وازاونجا رفت اما نادر نیامده بود.دلم خیلی شور میزد میترسیدم حماقت کرم کار دست هاله داده باشه وکرم بلایی سرش آورده باشه غلام نگاهم کرد وگفتیه هنوز توفکری ؟توازچی میترسی مگه کرم رو نمیشناسی فکر میکنی اون میتونه بلایی سرهاله آورده باشه گفتم :مگه ندیدی نادر گفت عموم گفته سرهاله رو میبره غلام خندید وگفت :ای بابا تو دیگه کی هستی .عموی نادره میشناسی گفتم:به شناختن
به نام خدا از دم صبح کمی احساس کسالت کردم ولی عارضه دیگری نداشتم و کمی آب نمک در گلو گرفتم وخوابیدم شکر خدا بهبود نسبتاً حاصل شد- دم ظهر که در حال استراحت بودم آرمان هم که بیمار ومدرسه نمیرود بیدارم کرد وگفت فرش ها را برای شستشو به قالی شویی داده اند وآورده اند وکارت بده تا تسویه کنم؛ واقعاً چه باید میکردم کمی عصبی شدم که پیش از آن هیچ هماهنگی ای با من یا اطلاعی نداده اند؛ به صرافت افتادم اذیت کنم وبگویم چون با من هماهنگ نشده پولی نمیدهم اما بخ
غلام فکری کرد وگفت:ببین چی میگم تو بهتره اول یکی ازبچه های هاله پیداکنی وازاون بپرسی جریان چیه خندیدم وگفتم:اونم راستو میذاره پاکاسه وهمه چیزرو لو میده گفت:نخند .این تنها راهشه تو باید مجبورش کنی که راستشو بگه پرسیدم:آخه چجوری مجبورش کنم گفت:باکتک جانم باید بگیری اول حسابی کتکش بزنی وبعد اونم همه چیزرو واست تعریف میکنه لبخند زدو وگفتم:مرد حسابی حال وروز منو نمیبینی من الان میتونم کسی روبزنم گفت:ای بابا انگارزخم شمشیر خوردی بابا
یه وقتایی هست که میخوای برگردی ، یه وقتایی هست میخوای بری ، یه وقتایی هست دلت میسوزه ، یه وفتایی هست دلت خنک میشه ، یه وقتایی هست آرزو به دل میمونی ، یه وقتایی هست آرزوت برآورده میشه ، یه وقتایی ناراحت میشی ، یه وقتایی خوشحال میشی ، یه وقتایی نگران میشی ، یه وقتایی خیالت راحته ، یه وقتایی دلشوره داری ازینکه نباشه ازینکه بره ازینکه کسی نباشه نگرانت باشه ازینکه نگرانش باشی ازینکه شب بخوابی صب پاشی ببینی عطرش اتاقو پر کرده ازینکه یه صدایی بهت ب
به نام خدا شنیدم علی که درشرکت فنی ومهندسی اش مشغول به کارشده؛ مسوول واحد مهندسی اش شده؛ از ارتقای شغلی اش که ناشی از لیاقت ها وشایستگی هایش بوده خوشحال شدم-احمد ظهر به سلامتی به مقصد رسیده بودووسایل هایی را که برای خانواده فرستاده بودم رساند؛ بسیار از او تشکرکردم-امروز تولد علیرضا پسر خواهرم بود که من باز چهارم شهریور را تصورکردم سوم است وطبیعتا" اولین نفر نبودم که تولدش را تبریک بگویم وخواهرم تلفنی یاد آوری کرد وگفت تنها خاله یادش بوده و
روزی دو مرد جوان نزد استادی امدند واز او پرسیدند: فاصله  بین دچار
  مشکل شدن تا راه حل یافتن برای حل مشکل چقدر است؟استاد اندکی تامل کرد وگفت: فاصله مشکل یک فرد وراه نجات او از آن مشکل برای  هر شخصی به اندازه فاصله زانوی او تا زمین است.  آن دو مرد جوان گیج وآشفته رفتند وبیرون مدرسه به بحث وجدل پرداختند.اولی گفت:منظور استاد معرفت این بوده است که باید به جای روی زمین نشستن از جابرخاست وشخصا برای مشکل راه حلی پیداکرد.با یک جا نشست
به نام خدا در شب سال جدید قمری؛ از خدای متعال با همه وجودم میخواهم این سال رامایه ی برکت ورحمت خود برای یکایک ما قراردهد واز ابتلائات دنیوی سربلند خارج کند ودلهای مارابهم نزدیک ترکند واموات مارا-بخصوص برادرم مسعود-را از ما راضی وخشنود کند وعاقبت به خیر فرماید-تا صبح بیدارماندم که امین را تا جلسه کنکور ببرم بیدارشد وبهردلیل مایل نبود ومنهم اصراری نکردم وخوابیدم؛ سرظهر پیام دادم چطور بوده وگفت چیزهایی که بلد بودم نوشتم ولی ته حرفهایش دلی به
به نام خدا صبح ایران از دادگاه شکایتش برگشته وراضی بود وامیدوار بود رای دادگاه آنچه که عدالت است باشد وصادرشود واز نحوه رسیدگی رضایت داشت-عمران تماس واحوال پرسی کرد وگفت کادویی هم گرفته ام که میخواهم بدهم وقرارشد که زیارتش کنم واز ابلاغ جدید که آمده ومحتویات آن را خبر نداشت گفت-نادر ابراهیم پور تماس وتولدم را تبریک گفت؛خوشحال شدم که یادش بوده وتشکرکردم-شهرام خان تماس وتبریک گفت وتشکرکردم وبرای دیدار دعوت کرد که درفرصت مناسب خدمتشان برسی
به نام خدا دیروز یکی ازدوستان که جایی منتقل شده بود وبرای اسکان گویا برایش سخت بود اطلاع داد به شهر نزدیک تری منتقل شده؛خوشحال شدم-شنیدم یکی از برادران که نسبت به همه مددجویان مهربان وپیگیر امور آنان بود به ستادسازمان خودشان میرود؛برایشان توفیق بیشتر آرزو دارم واز خدمات وتوجهشان نسبت به یکایک مددجویان متشکرم- حسین که نزد دکتری که معرفی کرده بودم رفته بود نیز عصردیروز تماس گرفت وبسیار خوشحال بود وگفت صورتش را پاکسازی کرده وگفته برای تکمی
یه نفر هست که میشه گفت تموم تلاشش اذیت کردن منهیه نفر که شاید خیلی وقتایی که باید میبوده نبوده و یجورایی نمیشه رو همیشه بودنش حساب کردیه نفر که در لحظه همه چیزو هر کسیو به یه خواب شیرین میهیه نفر که حتی با این که میدونم چند لحظه بعد مراسم در ذوق خوری روم اعمال میشه اما باز دلم نمیاد ذوق نکنمیه نفر که بدون هیچ دلیلی یهو دلم میخواد یه چیزاییو واسش تعریف کنم. و دقیقا یهویی تر تر پشیمون میشم از گفتنشیه نفر که دقیقا عکس منه و چشماش برخلاف من فق
به نام خدا امینی تماس گرفت واحوالم را پرسید واز بیماری آنجا ونگرانی وتلاش برای مرخصی گرفتنش گفت-یکی از دوستان درموردی سوال داشت که از دوست دیگرم سوال کردم و آن مطلب بنظرم رسید کذب بوده است- خانم مهندس از پیگیری کارهایش گفت وهمچنان نگران- یکی از دوستانی که درآن مجموعه اتفاقا اخلاق تندی داشت تماس گرفت وسوالی داشت که برایش پرسیدم وشکرخدا حل شد-با ملکی حال واحوال کردم وگفت شاید خانواده اش مجموعا به کرونا مبتلا شده باشند نگران شدم-یکی از دوستان
عشق برای آنکه باشد و بماند باید در طول زمان برای آن بنیان تازه‌ای فراهم آورد.???? فلسفه تنهایی✍???? #لارس_اسوندسن➖➖➖➖➖چرا بعضی‌ها فکر میکنن، بهم برسن دیگه تمومه؟؟ همه‌ی راهو رفتن و چیزی واسه تلاش کردن دیگه نمونده، و همه چیز واسشون عادی و معمولی و سرد میشهمیدونی نظر من چیه؟ بهم رسیدن ما، یعنی آغاز ماجراجویی‌های عاشقانه، شروع حرکت تو یه مسیر پر فراز و نشیب و پر از هیجان و انگیزه. بهم رسیدن ما بوی عادت نمیده، هیچ چیزش تکراری و روتین نمیشه،
کنار کی آخه آروم کنم این قلب
مریضو آخه تو ازم گرفتی همه چیزو
خاطره هاتو نبر فقط میخوام این یه چیزو
بعد تو آخه به کی میتونم تکیه کنم
وقتی حالم بده رو شونه.اسین دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
خسته ام ازززززز انتخابمامروز صبح که داشتم با مامانم میرفتم بیرون فریده خواهرنامزدم پیام داد وگفت که وااااای عروس چاق بعد منم گفتم سرویس طلاهاشو ببین چقدر طلا داره دیدم رفت رو آنتن سخنرانی که من واسه عروسیم سرویس بدل انداختم مهدی واسم فقط حلقه و یه جفت گوشواره سر عقدی وچون میدونستم نداشت سخت نکرفتم توهم پولاتو حمع کن واسه خودت طلا بخر من طلاهامو خودم م و از این حرفا چندوقت پیش هم گفت داداشم هدفش ماه عسل جشن عروسی نمیگیره حالا
ایران کانتین: وزیرآموزش و پرورش برای بررسی وضعیت مدارس در نقاط سیل زده استان خوزستان به اهواز سفر کرد و در جلسه ستاد بحران آموزش و پرورش استان حضور یافت. سید محمد بطحائی در این جلسه ضمن اظهار تاسف از وقوع این بلای طبیعی در استان اظهارکرد: بازسازی و نوسازی مدارس به محض ایجاد ثبات در استان انجام می شود و اگر بازسازی و نوسازی برخی مدارس به پایان نرسید، سعی می کنیم از فضاهای جایگزین مثل کانکس کلاس درس استفاده کنیم.
وزیر آموزش و پرورش گفت: ا
   نمی‌دونم چی می‌شه که یه وقتایی به خودت می‌آی و می‌بینی وجودت رو غصه گرفته. از اون وقتایی که به‌زورم شده نمی‌تونی یه لبخند تحویل کسی بدی. چی می‌شه واقعا؟   پ.ن: کاش انقدر همه‌چی گرون نمی‌شد که می‌تونستم با آرامش هر وقت دلم خواست یه دسته‌ی کوچیک نرگس بگیرم بیارم خونه بذارم رو اوپن آشپزخونه. :-آه
کاپیتان
سابق استقلال بعد از 20 سال حضور در فوتبال روز گذشته در آزادی دور افتخار
زد و قرار است در پایان فصل برای همیشه از دنیای فوتبال خداحافظی کند.




رضا عنایتی که ازسال 77 به صورت حرفه
ای وارد فوتبال شد، روز گذشته برای آخرین بار در استادیوم آزادی دور افتخار
زد و قرار است در پایان فصل برای همیشه از فوتبال خداحافظی کند تا داستان
20 ساله او در فوتبال به این شکل
متن آهنگ سکوت یخ زده امیر علیLyrics Music Amir Ali Sokoote Yakhzadeمتن آهنگ سکوت یخ زده امیر علیترانه و شعر آهنگ سکوت یخ زده امیر علییه وقتایی دلم میگیره از تمومه طعنه هاکنایه ها گلایه ها اونایی که نبوده حقه من خدا پس چرا پس چرایه وقتایی دلم میخواد بهت بگم از دلم وای از دلم وای از دلم98music04
کلی حرف تو ذهنم هستکلی سوالکلی چرا اما نمیدونم چجور باید بپرسمو از چه کسی!من واقعا با این رشته ام اذیتم.یه دلم میگه انصراف بده دوباره کنکور ریاضی بده بری مهندسی کامپیوتر چیزی که از الان خوشحال ترت میکنه قطعایه دلم میگه انصراف بده برو دوباره کنکور تجربی بده بلکه اینبار بتونی به عشق و رویای طبیب بودن برسیراه دیگه اینه که خودمو بزنم به بی خیالی و همین رشته رو برم دیگهبا هیچ چیزی از روحیات و  علایقم نمیخونه این رشته!!!این حجم از بلاتکلیفی بی س
گاهی وقتا فراموﺵ کن کجاییبه کجا رسیدی و به کجا نرسیدی!گاهی وقتا فقط زندگی کن …یاد قول‌هایی که به خودت دادی نباﺵ،تو تلاشتو کردی اما نشد …یه وقتایی جواب خودتو نده .هر چی پرسید : چرا اینجای زندگی گیر کردی،لبخند بزن و بگو کم نذاشتماما نشد !یه وقتایی فقط از زنده بودنت لذت ببر…از بودن کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارند .م.ن:بماند به یادگاری از رفیق همیشه همراه
عشق رو باید بوسید تا وقت هست.عشق رو باید بویید و بغل كرد.عشق رو باید بوسید و با التهاب غرق كرد باید بویید و بوسید و بوسید و تا وقت هست، تا هست. عشق رو باید عشق كرد باید دیوانه شد عشق رو باید به جنون بكشونی و دیوانگی كنی.عشق رو باید زندگی كرد وگرنه باید مرد.بمیر اگر عشقت رو دیوانه نكردی كه مردن بهتره.
دانلود مداحی محمود کریمی یه وقتایی که دلم تنگ عشقه
شب 21 ماه مبارک رمضان 98هیات رایة العباس(ع) تهران-شهادت امام علی علیه السلاممداحی شور جدید
 
برای دانلود کلیک کنید
 
متن شعر مداحییه وقتایی که دلم تنگ عشقهیه وقتایی که نفس لنگ عشقهیه وقتایی که به سینه ام میکوبمیقین دارم که همین سنگ عشقهمتن مداحی یه وقتایی که دلم تنگ عشقه محمود کریمیدوست دارم که شدم پیر گریه نشدم سیر گریهدوست دارم که با اسم قشنگت میزنم زیر گریهگریه گریه فقط برای حسینمج
‌چی از من دیده بودی تو که اینجوری سر آوردی یهو پاشیدی این عشقو سرم اینجور در آوردی که چشمام بی تو ابری شه بیاد زانو توو آغوشم چه کردم من، نمی دونم که کردی تو فراموشم یه وقتایی دلم میگه خودت با دیگری بودی که اینجوری منو با غم همیشه سخت آزُردی دلِ آدم یه وقتایی که گرمِ دیگری باشه توی هر رابطه باشه اونو از هم می پاشه تو پاشیدی منو از هم منی که عاشقت هستم دلو دریای خون کردی دلی که به تو من بستم #سهراب_عرب_زاده
‌چی از من دیده بودی تو که اینجوری سر آوردی یهو پاشیدی این عشقو سرم اینجور در آوردی که چشمام بی تو ابری شه بیاد زانو توو آغوشم چه کردم من، نمی دونم که کردی تو فراموشم یه وقتایی دلم میگه خودت با دیگری بودی که اینجوری منو با غم همیشه سخت آزُردی دلِ آدم یه وقتایی که گرمِ دیگری باشه توی هر رابطه باشه اونو از هم می پاشه تو پاشیدی منو از هم منی که عاشقت هستم دلو دریای خون کردی دلی که به تو من بستم #سهراب_عرب_زاده
وزیر سابق خطاب به تأکید کرد؛ بفرمایید با حداقل 15000 میلیارد
تومان اقساط وصول‌شده مسکن مهر چه کرده‌اید؟ نیکزاد با طرح پرسش‌هایی از
مسئولان دولت دوازدهم بر ارائه اطلاعات غلط مسکن مهر به رئیس‌جمهوری تأکید
کرد وگفت:‌ نقدینگی در ۵سال اخیر به ۱۳۵۰۰۰۰ میلیارد تومان افزایش یافته،
آقای ، بفرمایید این نقدینگی کجا هزینه شده در تولید مسکن یا
کشاورزی؟
کشکول عناوین مذهبی ، فرهنگی وی
متن آهنگ هوای شهر امین بانی
هوای شهر دلگیره دلم بی تابه از یادت کجای این جهانی تو دل دیوونه میخوادت یه وقتایی به فکرم باش سراغم رو بگیر از غم میخوام دلتنگ من باشی بهم وابسته شی کم کم یه وقتایی به فکرم باش سراغم رو بگیر از غم میخوام دلتنگ من باشی بهم وابسته شی کم کم من از چیزی نمیرنجم اگرچه قلبم آشوبه من این حالم رو دوست دارم چون از عشق توده خوبه هوای شهر دلگیره دلم بی تابه از یادت کجای این جهانی تو دل دیوونه میخوادت هنوزم باروم اینه ندارم بی ت
متن آهنگ هوای شهر امین بانی
هوای شهر دلگیره دلم بی تابه از یادت کجای این جهانی تو دل دیوونه میخوادت یه وقتایی به فکرم باش سراغم رو بگیر از غم میخوام دلتنگ من باشی بهم وابسته شی کم کم یه وقتایی به فکرم باش سراغم رو بگیر از غم میخوام دلتنگ من باشی بهم وابسته شی کم کم من از چیزی نمیرنجم اگرچه قلبم آشوبه من این حالم رو دوست دارم چون از عشق توده خوبه هوای شهر دلگیره دلم بی تابه از یادت کجای این جهانی تو دل دیوونه میخوادت هنوزم باروم اینه ندارم بی ت
روزی ﺍﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺟﻤﻠﻪ ﺣﮑﯿﻤﺎنه ﺍﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻭﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﺑﺪﻫﻨﺪ.ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺭﻋﻪﺍﯼ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﻮﺩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﮐﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺷﺘﻦ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺍﺳﺖ.شاه ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺖ ﻭﺍﺯ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ ، ﻧﻬﺎﻝﺯﯾﺘﻮﻥ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﻃﻮﻝ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﺎﺭﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﻭﺛﻤﺮ ﺩﻫﺪ، ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﭼﻪﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﯽ ﮐﺎﺭﯼ؟ ﭘ
روزی ﺍﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺟﻤﻠﻪ ﺣﮑﯿﻤﺎنه ﺍﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻭﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﺑﺪﻫﻨﺪ.ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺭﻋﻪﺍﯼ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﻮﺩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﮐﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺷﺘﻦ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺍﺳﺖ.شاه ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺖ ﻭﺍﺯ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ ، ﻧﻬﺎﻝﺯﯾﺘﻮﻥ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﻃﻮﻝ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﺎﺭﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﻭﺛﻤﺮ ﺩﻫﺪ، ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﭼﻪﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﯽ ﮐﺎﺭﯼ؟ ﭘ
همسرم معتاد است چندین بار ترک کرد وباز دوباره برگشت تمام وسایل زندگیم رو فروخت در این بین دوست همسرم با اینکه زن داشت به من پیشنهاد جدا شدن از همسرم را داد وگفت خودش هم جدا میشه وبا هم ازدواج کنیم من قبول نکردم ولی اون بابت این موضوع از من حق سکوت گرفت توسط همسرش ومنم به خاطر حفظ آبرو در محیط کارم 6میلیون حق سکوت دادم چون خانواده همسرم هم فهمیده بودند مجبور شدم مهرم را ببخشم وبعد از 7سال زندگی طلاق بگیرم اما بعد از مدتی همسرم ترک کرد وخواست که
روزی پادشاهی فرمان داد تا هر کس جمله حکمانه ا بگود به اوچهارصد سکه ط بدهند.
 
روز در حالکه از کنار مزرعها م گذشت پرمرد نود ساله ا را ددکه مشغول کاشتن نهال زتون است.
 
شاه جلو رفت واز پرمرد پرسد، نهالزتون بست سال طول م کشد تا به باربنشند وثمر دهد، تو با ان سن و سال با چهامد نهال زتون م کار 
پرمرد لبخندزد وگفت: دگران کاشتند و ما خوردم مام کارم تا دگران بخورند.
 
سلطان از جواب پرمرد خوشش آمدوگفت: واقعا جوابت حکمانه بود ودستور دادچهارص
زوجی که حتی یک اختلاف هم باهم نداشتند رازشان را فاش کردند!
روزی یک زوج،بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند.
آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول 25 سال حتی کوچکترین اختلافی با هم نداشتند.
تو این مراسم سردبیرهای رومه‌های محلی هم جمع شده بودند تا علت مشهور بودنشان (راز خوشبختیشان) را بفهمند.
سردبیر می‌پرسد: " آقا واقعا باور کردنی نیست؟ یک همچین چیزی چطور ممکن است"؟
شوهر روزهای ماه عسل رو به یاد می‌آورد و می‌گوید: "بعد
تو خودِ خودِ همونی! همونی که میتونم باهاش یه روزایی بیخیالِ دنیا بشم و بدونِ برنامه باهاش بزنم به دلِ جاده، همونی که باهاش چه لبِ پنجره باشم، چه لبِ ساحل به یه اندازه احساسِ خوشبختی می کنم، همونی که میتونم وسطِ ظهرهای داغِ تابستون هم باهاش قدم بزنم و باهم از خاطراتمون حرف بزنیم! همونی که میتونم تا صبح براش هزار و یک شب بخونم و حرفای قشنگ بزنم، یا وقتایی که نیست واسه چشماش شعر بگم. همونی که میدونه من عاشق کتاب خوندنم و یه وقتایی سرمو میزارم ر
بی هدف زدیم به دل خیابون این جو و شرایط و کرونا ما رو از خیلی تفریح هامون دور کرد وقتایی که دیگه کم میارم میگم حامد بریم یه دور بزنیم من آدم خونه نشستن نبودم مغازه ها رو نگاه میکردم و تو ذهنم لیست غذاها رو بالا پایین میکردم چی درست کنم !؟ کوفته اومد تو ذهنم چون خیلی وقت بود درست نکرده بودم عین فیلم از جلو چشام گذشت اون شبی که برای 30 نفر کوفته درست کردم و تو ظرفش 2 تا کوفته ریختم و به جای یه ملاقه آب خورشتش ، 2 ملاقه ریختم وقتایی که لازانیا درست میک
هر آدمى تو زندگیش فقط یه چیزو با جون و دل از خدا میخواد اگه اون یه چیز نشه خیلى باورا توی آدم میمیره حالا باور هیچى ، امید داشتن دیگه رنگ قبلش نمیشه واسه اون آدمه ینى میخوام بگم دیگه میشه هرچه باداباد.! +همیشه کسانی هستند که در نهایت دلتنگی نمی‌توانیم آنها را در آغوش بگیریم بدترین اتفاق شاید همین باشد. ++واژه‌ای هست در ادبیات آلمان، به اسم fernweh، به معنای: «احساس دل‌تنگی برای جایی که هیچ‌وقت نبودی ونرفتی.» جایی مثل آغوش.
یه وقتایی‌ یک گوشه‌هایی‌از دنیات‌رو واسه خودت
پنهون‌نگه دار. مثلاً یه آهنگایی‌رو تنهایی‌به
دفعات زیاد گوش‌بده. و یه فیلمهایی‌رو تنهایی نگاه
کن"و یک خیابونایی‌رو تنهایی قدم بزن شاید بعداً"
تو گوشه‌ی "تنهاییت، لازمت بشه و می‌شه"ماکوئی
ما خیلی باحالیم کارگردانبهمن گودرزینویسندهسیدمحسن جاهدتهیه‌کنندهرویا شریفبازیگرهامهران غفوریان, مجید صالحی, مریم امیرجلالی, بهنوش بختیاری, مهران رجبی,نیوشا ضیغمی, علی مشهدی, مجید شهریاری, ساقی زینتی, مختار سائقی, خشایار راد,اکرم علمدار, محمدمهدی رضا قلی زاده, عرفان عماد, شیدا قربانیانخلاصه‌‌‌‌‌فیلمزندگی مثل شنا کردن می مونه. یه وقتایی باید کرال بری، یه وقتایی پروانه، یه وقتایی هم قورباغ
وقتایی که کپل خان کار داره مثله الاناجازه خواب صادر شده ها منم از خستگی و کارای امروز گیج خوابمااما. یه حرف زدنی باید باشه که بعدش ادم بخوابه???????? . . پس تصمیم به این شد که بیام روستا یکم با درو دیوار اینجا حرف بزنمو خواپیش شم. . امروز روز دانش اموز مدرسه به بچه ها کتاب داد و کارت سه امتیازی هم که دیگه ذوقشونو کامل کرداما سه زنگه بعد جشن خیلی خستم کرد. هربار بقیه بهم میگن  ااین کارایی که واسه بچه ها میکنی از بیکاریته و خودت خسته میکنی و تو در
داستان پیر زن و رئیس بانک
پیرزنی هر هفته مبلغ شش هزار دلار به حساب خودش واریز میکرد.بعد از گذشتن چند سال توی ذهن رئیس بانک سوال ایجاد شد که منبع درامد این پیرزن از کجاست؟؟!! ریس بانک تصمیم گرفت سوال خودش رو از پیرزن بپرسه . هفته بعد پیرزن وارد بانک شد،رئیس بانک فورا ب سراغ پیرزن اومد و سوال کرد : ببخشید خانم میتونم بپرسم شغل شما چیه؟پیرزن خندید و گفت:بیکارم.رئیس بانک با تعجب پرسید پس منبع درامد شما چیه؟پیرزن گفت:من سر چیزهای غیر ممکن م
کنار کی آخه آروم کنم این قلب مریضو آخه تو ازم گرفتی همه چیزوخاطره هاتو نبر فقط میخوام این یه چیزوبعد تو آخه به کی میتونم تکیه کنم وقتی حالم بده رو شونه کی گریه کنمنگو خداحافظ عزیزم که میخوام سکته کنمدلم عاشق چشماته نگو نمیدونی هنوزم پای تو موندم نگو نمیبینیهزار درجه تب دارم نگو نمیمونیدلم عاشق چشماته نگو نمیدونی هنوزم پای تو موندم نگو نمیبینیهزار درجه تب دارم نگو نمیمونیتنهایی بعد از تو از همه دنیا خطم زد و از همه دورم کرداز بس که گریه کردم
کنار کی آخه آروم کنم این قلب مریضو آخه تو ازم گرفتی همه چیزوخاطره هاتو نبر فقط میخوام این یه چیزوبعد تو آخه به کی میتونم تکیه کنم وقتی حالم بده رو شونه کی گریه کنمنگو خداحافظ عزیزم که میخوام سکته کنمدلم عاشق چشماته نگو نمیدونی هنوزم پای تو موندم نگو نمیبینیهزار درجه تب دارم نگو نمیمونیدلم عاشق چشماته نگو نمیدونی هنوزم پای تو موندم نگو نمیبینیهزار درجه تب دارم نگو نمیمونیتنهایی بعد از تو از همه دنیا خطم زد و از همه دورم کرداز بس که گریه کردم
گاهی وقتا فراموش کن کجایی، به کجا رسیدی و به کجا نرسیدی، گاهی وقتا فقط زندگی کن. یاد قولهایی که به خودت دادی نباش،یه وقتایی شرمنده خودت نباش تقصیر تو نیست تو تلاشتو کردی اما نشد.
یه وقتایی جواب خودتو نده هر كى پرسید: چرا اینجای زندگی گیر کردی لبخند بزن و بگو کم نذاشتم اما… نشد
یه وقتایی فقط از زنده بودنت لذت ببر.از بودن کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارن. از طلوع خورشید از صدای آواز قمری ها. از باد.باران از همه لذت ببر.ت یعن
یه طوفان دیگه رو پشت سر گذاشتیم درد ماهیانه و ضعف شدید و فشار پایینم یه طرف و باز ماجراهای تکراری و جنگ و دعوا هم یه طرف دو روز که بی حسم. دلم نمیخواد حرف بزنم . دلم نمیخواد فکرکنم دلم نمیخواد دوستی رو ببینم. دلم نمیخواد به استادخان زنگ بزنم. دلم نمیخواد خونه باشم. دلم نمیخواد کارای پایان نامه انجام بدم. اما باید همه اینا رو انجام بدم. باید سعی کنم عادی رفتار کنم. یه وقتایی چقدر عادی زندگی کردن سخته.
دیدی وقتی تو جاده هایِ مه گرفته یِ شمال میرونی مه جلو دیدتو میگیره و هیچی جز خط سفیدای وسط جاده نمیبینی؟ از روزی که دیدمت انگار همه چیزو مه گرفته چشمامـ فقط تو رو میبینه. #بهترینم_امیدم_زندگیم_همسرم #تکیه_گاهمی_نفس????☘️❤️????????✨
✅حق الناس در منزل✅استاد فاطمی نیا :????علت خیلی از مشکلاتی که ما تو خونه هامون داریم، درگیری ها، بداخلاقی ها، عصبانیت ها، بی حوصلگی ها، غرغرها، دل شکستن ها و . اینه که فرشته ها تو خونه مون نیستن. تو خونه مون پر نمیزنن.ذکر نمیگن. ????????????خونه ای که توش پر فرشته باشه میشه خود بهشت. پر از لطف و صفا و شادی و یاد خدا. حالا چیکار کنیم که فرشته ها مهمون خونه مون بشن؟ چه کارایی نکنیم که فرشته ها رو پر ندیم؟1. حدیث کسا زیاد بخونیم.????????2. سعی کنیم نمازها
روزی دو قورباغه با هم کنار برکه مشغول صحبت بودند قورباغه کوچک به قورباغه بزرگ می گفت: وای پدر، من دیروز یک هیولای وحشتناک دیدم. او به بزرگی یک کوه بود و روی سرش هم شاخ داشت. دم درازی داشت و پاهایش هم سم
داشت.
قورباغه پیر که در دلش به صحبت های پسرش می خندید گفت: بچه جان اونی که تو دیدی هیولا نبود فقط یک گاو نر بوده که خیلی هم بزرگ نیست و شاید فقط یک کمی از من بزرگ تر باشد!
پسر از این حرف تعجب کرده بود، پدرش به ا وگفت: من می توانم خودم را به همان اندا
روزی دو قورباغه با هم کنار برکه مشغول صحبت بودند قورباغه کوچک به قورباغه بزرگ می گفت: وای پدر، من دیروز یک هیولای وحشتناک دیدم. او به بزرگی یک کوه بود و روی سرش هم شاخ داشت. دم درازی داشت و پاهایش هم سم
داشت.
قورباغه پیر که در دلش به صحبت های پسرش می خندید گفت: بچه جان اونی که تو دیدی هیولا نبود فقط یک گاو نر بوده که خیلی هم بزرگ نیست و شاید فقط یک کمی از من بزرگ تر باشد!
پسر از این حرف تعجب کرده بود، پدرش به ا وگفت: من می توانم خودم را به همان اندا
 
#عیب کوچولوی عروس
 
 
 جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو
پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در
زندگیفراهم خواهد کرد.
جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است
 پیرزن گفت:اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان ترتمام می شود
 جوان گفت:.
 
 
احمد شاملوداستان کوتاه
باید بهت بگم که یه وقتایی از همه چیز گله میکنم میشم یه آدمِ بدبین که از زمین و زمان عصبانی و ناراحته اما در نهایت هیچوقت امیدمو از دست نمیدم. یه شبایی دلتنگ ترینم تنهاییمو بغل میکنم و گوش هامو میسپارم به غمگین ترین شعرهایِ جهان اما فرداش ردِ پای نور و دنبال میکنم تا برسم به یه روشنی. من آدمِ همیشه از پا افتادن نیستم. روزایی بوده که زمین خوردم اما دوباره بلند شدم چون بالاخره یه راهی پیدا میکنم برای حالِ خوبم. باید بهت بگم دلگیری از بعضی آدمها، ب

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

قصه نویسی ، داستان نویسی ، وخاطره نویسی سال ۹۸ خرید و فروش پمپ آب و بوستر پمپ فروش ارزان جزوات و دی وی دی های آموزشی دانلود برای شما Dylanvuunn1 homepage دانلود آهنگ جدید با لینک مستقیم استار کد | بزرگ ترین سایت کد نویسی در ایران کاایکس اس فلزیاب،کاایکس اس طلایاب،کاایکس اس گنج یاب