صیادی، یک آهوی زیبا را شکار کرد واو را به طویله خران انداخت. در آن طویله، گاو و خر بسیار بود. آهو از ترس و وحشت به این طرف و آن طرف می گریخت. هنگام شب مرد صیاد، کاه خشک جلو خران ریخت تا بخورند. گاوان و خران از شدت گرسنگی کاه را مانند شکر می خوردند. آهو، رم می کرد و از این سو به آن سو می گریخت، گرد و غبار کاه او را آزار می داد.وب سایت تفریحی واسه تو
مثنوی یک قصهای دارد بس زیبا و ارزشمند
حکايت یک گاو است که از صبح تا شب، توی یک جزیره سبزِ خوش آب و علف مشغول چراست. خوب میچرد، خوب میخورد، چاق و فربه میشود
اما شب تا صبح از نگرانی اینکه فردا چه بخورد، هرچه به تناش گوشت شده بود، آب میشود.
حکايت آن گاو، حکايت دل نگرانیهای بیخود ما آدمهاست.
حکايت همان ترسهایی است که هیچوقت اتفاق نمیافتد، فقط لحظههایمان را هدر میدهد.
یک روز چشم ب
حکايت یک گاو است که از صبح تا شب، توی یک جزیره سبزِ خوش آب و علف مشغول چراست. خوب میچرد، خوب میخورد، چاق و فربه میشود
اما شب تا صبح از نگرانی اینکه فردا چه بخورد، هرچه به تناش گوشت شده بود، آب میشود.
حکايت آن گاو، حکايت دل نگرانیهای بیخود ما آدمهاست.
حکايت همان ترسهایی است که هیچوقت اتفاق نمیافتد، فقط لحظههایمان را هدر میدهد.
یک روز چشم ب
معنی حکايت زیرکیمعنی ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر نمیشود,داستان ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر نمی شود,توضیح ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر نمی شود,حکايت ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر نمی شود,پایه پنجم ابتدایی,فارسی پنجم ابتدایی,معنی حکايت زیرکی فارسی پنجم ابتدایی,معنی حکايت زیرکی فارسی پنجم,معنی حکايت زیرکی فارسی کلاس پنجم,معنی حکايت زیرکی فارسی پنجم دبستان,ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر نمی شود,معنی ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر نمی شودس
معنی حکايت زیرکیمعنی ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر نمیشود,داستان ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر نمی شود,توضیح ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر نمی شود,حکايت ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر نمی شود,پایه پنجم ابتدایی,فارسی پنجم ابتدایی,معنی حکايت زیرکی فارسی پنجم ابتدایی,معنی حکايت زیرکی فارسی پنجم,معنی حکايت زیرکی فارسی کلاس پنجم,معنی حکايت زیرکی فارسی پنجم دبستان,ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر نمی شود,معنی ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر نمی شودس
عبید زاکانی یکی از بزرگترین شاعران و عالمان ایرانی میباشد که در شهر قزوین به دنیا آمده است در این مطلب چند حکايت جالب از عبید زاکانی را برای شما آماده کردهایم تا شما نیز با این شخصیت بیشتر آشنا شوید. با ما همراه باشید و حکايت های عبید زاکانی را مطالعه کنید.
ممبرهای تلگرام
ممبرهای تلگرام
لیلی گفت: بس است. دیگر، بس است و از قصه بیرون آمد.مجنون دور خودش می چرخید. مجنون لیلی را نمی دید رفتنش را هم.لیلی گفت: کاش مجنون این همه خودخواه نبود. کاش لیلی را می دید.خدا گفت: لیلی بمان، قصه بی لیلی را کسی نخواهد خواند.لیلی گفت: این قصه نیست. پایان ندارد. حکايت است. حکايت چرخیدن.خدا گفت: مثل حکايت زمین، مثل حکايت ماه. لیلی، بچرخ.لیلی گفت: کاش مجنون چرخیدنم را می دید. مثل زمین که چرخیدن ماه را می بیند.خدا گفت: چرخیدنت را من تماشا می کنم. لیلی، بچرخ.ل
سوغات کتابی است با پنج حکايت از علیمراد فدایینیا -نویسندهی فرمگرا و از امضاکنندگان مانیفست شعر حجم- که حکايتهای آن برای نخستینبار در هفتهنامهی رادیو-تلویزیون ملی ایران، « تماشا »، به چاپ رسید. حکايت اول ( چه شرمی حیف میشود ) داستان خانم الف است؛ او که هیچ عادت ندارد کسی را نگاه کند و یکجور دلواپسی قدیمی دارد. نثرِ فدایینیا، نثری متفاوت و بدیع است و حتی تنه به تنهی شعر هم میزند. لحنِ شاعرانهی نویسنده داستانِ شخصیتها را ک
چه شباهت هایی بین حکايت گویی و نظم خوانی وجود داردچه شباهت هایی بین حکايت گویی و نظم خوانی وجود داردچه شباهت هایی بین حکايت گویی و نظم خوانی وجود داردچه شباهت هایی بین حکايت گویی و نظم خوانی وجود داردادامه مطلب .باشگاه پرواز
چه شباهت هایی بین حکايت گویی و نظم خوانی وجود داردچه شباهت هایی بین حکايت گویی و نظم خوانی وجود داردچه شباهت هایی بین حکايت گویی و نظم خوانی وجود داردچه شباهت هایی بین حکايت گویی و نظم خوانی وجود داردادامه مطلب .گوگل
حکايت مشروطیت/تورج عاطف پیام دوشم از پیر می آمد بنوش باده که یک ملتی بهوش آمد هزارپرده زایران درید استبداد هزار شکر که مشروطه پرده پوش آمد زخاک پاک شهیدان راه آزادی ببین که خون سیاوش چنان بجوش آمد برای فتح جوانان جنگجو، جامی زدیم باده وفریاد نوش! آمد "عارف قزوینی " تابستان به مرز نیمه می رسد دلهای آنهائی که تاریخ ایران را می دانند و حکايت شور و شوقی ملتی را می خوانند با واژه مشروطیت یاد شجاعت و عشق ن و مردانی می کنند و شاید بیاندیشند
که عشق آسان نمود اول شاید کلمه ها هم با خودشان راز و رمزی می آورند. انگار نه انگار که شعری بوده و منظوری همین است حکايت کار و درس و تلاش و حتی اوقات فراغت حس می کنی کار میکنی و در زمانهای آزادت به کاری دیگر میپردازی. غافل از اینکه آن کار آنقدر بزرگ میشود که بر کارهای اصلی سایه می اندازد حکايت همین شعر ساده حکايت زندگی میشود وقتی که از قضای روزگار وقتش را هم نداری و حال انگار در ابتدای راهی تازه ایستاده ام ابتدای راهی که هم سختی دارد و هم عشق٬ ه
یک روز که گرگور سامسا از خوابی تلخ بیدار شد متوجه شد که در رختخوابش به یک سوسک غولآسا بدل شده مسخ کافکا پ.ن:این حکايت خیلی از ادم هاست و حکايت خیلی از افراد است که فردا صبح از خواب بیدار می شوند پ.ن2:یعنی کافکا در زیر عنوان مسخ فقط همین یک جمله رو می نوشت کافی بود که بازم جهانی بشه
دانلود آهنگ سریال حکايت ما
داستان سریال حکايت ما
سریال حکايت ما، حکايت زندگی یه خانواده است که در یکی از محله فقیر شهر زندگی میکنند که در این خانواده فیلیز فرزند بزرگ خانواده همانند مادر آنها شدهاست. بعد از آنکه مادرش خانه را ترک کرد و دیگر به خانه برنگشت و با داشتن یک پدر الکلی فیلیز بدون اینکه شکایتی داشته باشه از ۵ خواهر و برادر خود نگهداری کرد و به این شکل به زندگی خود ادامه میدهد. البته خواهر و برادرهای فیلیز هم مانند او یا
داستان سریال حکايت ما
سریال حکايت ما، حکايت زندگی یه خانواده است که در یکی از محله فقیر شهر زندگی میکنند که در این خانواده فیلیز فرزند بزرگ خانواده همانند مادر آنها شدهاست. بعد از آنکه مادرش خانه را ترک کرد و دیگر به خانه برنگشت و با داشتن یک پدر الکلی فیلیز بدون اینکه شکایتی داشته باشه از ۵ خواهر و برادر خود نگهداری کرد و به این شکل به زندگی خود ادامه میدهد. البته خواهر و برادرهای فیلیز هم مانند او یا
درباره فیلم حکايت عاشقی :
نوع : سینمایی | ساخت : ایران | موضوع : عاشقانه | نویسنده و کارگردان : احمد رمضان زاده | تهیه کننده : مسعود جعفری جوزانی | سال تولید : 1393 | سال انتشار : 1395 | مدت زمان : 88 دقیقه
بازیگران فیلم حکايت عاشقی :
بهرام رادان – شیلان رحمانیی – شوان عطوف – قطب الدین صادقی – بهمن زرین پور
رز ویدئو: دانلود فیلم جدید
نوع : سینمایی | ساخت : ایران | موضوع : عاشقانه | نویسنده و کارگردان : احمد رمضان زاده | تهیه کننده : مسعود جعفری جوزانی | سال تولید : 1393 | سال انتشار : 1395 | مدت زمان : 88 دقیقه
بازیگران فیلم حکايت عاشقی :
بهرام رادان – شیلان رحمانیی – شوان عطوف – قطب الدین صادقی – بهمن زرین پور
رز ویدئو: دانلود فیلم جدید
حکايت صفحه 25 نگارش دهم سگی بر لب جوی استخوانی یافت
حکايت صفحه 25 نگارش دهم پاسخ حکايت صفحه 25 دهم نگارش دهم صفحه 25 جواب حکايت صفحه 25 دهم حل حکايت صفحه 25 دهم نگارش فارسی دهم صفحه 25 صفحه 25 سگی بر لب جوی حکايت صفحه 25 سگی بر لب جوی پاسخ حکايت صفحه 25 دهم سگی بر لب جوی صفحه 25 دهم سگی بر لب جوی سگی بر لب جوی پاسخ حکايت سگی بر لب جوی دهم سگی بر لب جوی دهم حکايت سگی بر لب جوی جواب حکايت سگی بر لب جوی انشا سگی بر لب جوی در مورد سگی بر لب جوی سگی بر لب جوی ن
حکايت صفحه 25 نگارش دهم پاسخ حکايت صفحه 25 دهم نگارش دهم صفحه 25 جواب حکايت صفحه 25 دهم حل حکايت صفحه 25 دهم نگارش فارسی دهم صفحه 25 صفحه 25 سگی بر لب جوی حکايت صفحه 25 سگی بر لب جوی پاسخ حکايت صفحه 25 دهم سگی بر لب جوی صفحه 25 دهم سگی بر لب جوی سگی بر لب جوی پاسخ حکايت سگی بر لب جوی دهم سگی بر لب جوی دهم حکايت سگی بر لب جوی جواب حکايت سگی بر لب جوی انشا سگی بر لب جوی در مورد سگی بر لب جوی سگی بر لب جوی ن
حکايت صفحه 25 نگارش دهم سگی بر لب جوی استخوانی یافت
حکايت صفحه 25 دهم سگی بر لب جوی صفحه 25 نگارش دهم سگی بر لب جوی سگی بر لب جوی استخوانی یافت حکايت سگی بر لب جوی استخوانی یافت پاسخ حکايت سگی بر لب جوی استخوانی یافت جواب حکايت سگی بر لب جوی استخوانی یافت بازنویسی حکايت سگی بر لب جوی استخوانی یافت باز افرینی حکايت سگی بر لب جوی استخوانی یافت سگی بر لب جوی استخوانی یافت یعنی چه سگی بر لب جوی استخوانی یافت صفحه 25 دهم نگارش دهم صفحه 25 سگی بر لب ج
حکايت صفحه 25 دهم سگی بر لب جوی صفحه 25 نگارش دهم سگی بر لب جوی سگی بر لب جوی استخوانی یافت حکايت سگی بر لب جوی استخوانی یافت پاسخ حکايت سگی بر لب جوی استخوانی یافت جواب حکايت سگی بر لب جوی استخوانی یافت بازنویسی حکايت سگی بر لب جوی استخوانی یافت باز افرینی حکايت سگی بر لب جوی استخوانی یافت سگی بر لب جوی استخوانی یافت یعنی چه سگی بر لب جوی استخوانی یافت صفحه 25 دهم نگارش دهم صفحه 25 سگی بر لب ج
حکايت صفحه 25 نگارش دهم سگی بر لب جوی استخوانی یافت
حکايت صفحه 25 نگارش دهم پاسخ حکايت صفحه 25 دهم نگارش دهم صفحه 25 جواب حکايت صفحه 25 دهم حل حکايت صفحه 25 دهم نگارش فارسی دهم صفحه 25 صفحه 25 سگی بر لب جوی حکايت صفحه 25 سگی بر لب جوی پاسخ حکايت صفحه 25 دهم سگی بر لب جوی صفحه 25 دهم سگی بر لب جوی سگی بر لب جوی پاسخ حکايت سگی بر لب جوی دهم سگی بر لب جوی دهم حکايت سگی بر لب جوی جواب حکايت سگی بر لب جوی انشا سگی بر لب جوی در مورد سگی بر لب جوی سگی بر لب جوی ن
حکايت صفحه 25 نگارش دهم پاسخ حکايت صفحه 25 دهم نگارش دهم صفحه 25 جواب حکايت صفحه 25 دهم حل حکايت صفحه 25 دهم نگارش فارسی دهم صفحه 25 صفحه 25 سگی بر لب جوی حکايت صفحه 25 سگی بر لب جوی پاسخ حکايت صفحه 25 دهم سگی بر لب جوی صفحه 25 دهم سگی بر لب جوی سگی بر لب جوی پاسخ حکايت سگی بر لب جوی دهم سگی بر لب جوی دهم حکايت سگی بر لب جوی جواب حکايت سگی بر لب جوی انشا سگی بر لب جوی در مورد سگی بر لب جوی سگی بر لب جوی ن
حکايت صفحه 25 نگارش دهم سگی بر لب جوی استخوانی یافت
حکايت صفحه 25 نگارش دهم سگی بر لب جوی استخوانی یافت
حکايت صفحه 25 نگارش دهم پاسخ حکايت صفحه 25 دهم نگارش دهم صفحه 25 جواب حکايت صفحه 25 دهم حل حکايت صفحه 25 دهم نگارش فارسی دهم صفحه 25 صفحه 25 سگی بر لب جوی حکايت صفحه 25 سگی بر لب جوی پاسخ حکايت صفحه 25 دهم سگی بر لب جوی صفحه 25 دهم سگی بر لب جوی سگی بر لب جوی پاسخ حکايت سگی بر لب جوی دهم سگی بر لب جوی دهم حکايت سگی بر لب جوی جواب حکايت سگی بر لب جو
حکايت صفحه 25 نگارش دهم سگی بر لب جوی استخوانی یافت
حکايت صفحه 25 نگارش دهم پاسخ حکايت صفحه 25 دهم نگارش دهم صفحه 25 جواب حکايت صفحه 25 دهم حل حکايت صفحه 25 دهم نگارش فارسی دهم صفحه 25 صفحه 25 سگی بر لب جوی حکايت صفحه 25 سگی بر لب جوی پاسخ حکايت صفحه 25 دهم سگی بر لب جوی صفحه 25 دهم سگی بر لب جوی سگی بر لب جوی پاسخ حکايت سگی بر لب جوی دهم سگی بر لب جوی دهم حکايت سگی بر لب جوی جواب حکايت سگی بر لب جو
همه می دانیم که ناامید شدن از درگاه الهی شرک است پس هر جه که از خدا می خواهی ، هرجقدر هم که خواسته ی تو بزرگ باشد هیچ وقت نباید از برآورده شدن آن ناامید نباشی چون سفره ی سخاوت الهی آن قدر بزرگ است که حتی عالمان می گویند اگر از خدا چیز کم بخواهی در حق خدا کم لطفی کرده اید حکايت زیر به بیان این موضوع پرداخته است. روزی حاکمی که برای گردش به اطراف شهر رفته بود کشاورزی را دید که روی زمین کشاورزی اش کار می کرد .
اگر به دنبال خواندن حکايت های شیرین و اموزنده هستید میتوانید سراغ داستان کهن ایرانی که در زیر آمده است بروید. فرمانده مردم آزاری، سنگی بر سر فقیر صالحی زد، در آن روز برای آن فقیر صالح، توان و فرصت قصاص و انتقام نبود، ولی آن سنگ را نزد خود نگهداشت.خنده
۩۩۩ ☫ اشعار:دوبیتی /حکايت (طریقت) روایت ☫ ۩۩۩ با خاطرۀ شب زمستانــهء من امــیــد به اشعار بهارانــهء من وقتی که نفس در غزلم می پیچد انگار خــزیده در گلستانــهء من جانانــه فدای طعم شیرین لبت برجسته انارِ زیر تن پوش شبت آغوش تو را نمی شود شعر کنم یک هیچ به نفع تو ، رباعی طلبت ح. (طریقت) ۩ خــُلدستان طریقت ( صفحه بهمن ) ۩ ۩ ️✍ محمّدمهدی طریقت
حکايت های کوتاهی از مولانا - حكایت پرنده نصیحت گو
یك شكارچی، پرنده ای را به دام انداخت. پرنده گفت: ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خورده ای و هیچ وقت سیر نشده ای. از خوردن بدن كوچك و ریز من هم سیر نمی شوی. اگر مرا آزاد كنی، سه پند ارزشمند به تو می دهم تا به سعادت و خوشبختی برسی. پند اول را در دستان تو می دهم. اگر آزادم كنی وقتی كه روی بام خانه ات بنشینم، پند دوم را به تو می دهم و وقتی كه بر درخت بنشینم، پند سوم را به تو می گ
یك شكارچی، پرنده ای را به دام انداخت. پرنده گفت: ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خورده ای و هیچ وقت سیر نشده ای. از خوردن بدن كوچك و ریز من هم سیر نمی شوی. اگر مرا آزاد كنی، سه پند ارزشمند به تو می دهم تا به سعادت و خوشبختی برسی. پند اول را در دستان تو می دهم. اگر آزادم كنی وقتی كه روی بام خانه ات بنشینم، پند دوم را به تو می دهم و وقتی كه بر درخت بنشینم، پند سوم را به تو می گ
حکايت های کوتاهی از مولانا - حكایت پرنده نصیحت گو
یك شكارچی، پرنده ای را به دام انداخت. پرنده گفت: ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خورده ای و هیچ وقت سیر نشده ای. از خوردن بدن كوچك و ریز من هم سیر نمی شوی. اگر مرا آزاد كنی، سه پند ارزشمند به تو می دهم تا به سعادت و خوشبختی برسی. پند اول را در دستان تو می دهم. اگر آزادم كنی وقتی كه روی بام خانه ات بنشینم، پند دوم را به تو می دهم و وقتی كه بر درخت بنشینم، پند سوم را به تو می گ
یك شكارچی، پرنده ای را به دام انداخت. پرنده گفت: ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خورده ای و هیچ وقت سیر نشده ای. از خوردن بدن كوچك و ریز من هم سیر نمی شوی. اگر مرا آزاد كنی، سه پند ارزشمند به تو می دهم تا به سعادت و خوشبختی برسی. پند اول را در دستان تو می دهم. اگر آزادم كنی وقتی كه روی بام خانه ات بنشینم، پند دوم را به تو می دهم و وقتی كه بر درخت بنشینم، پند سوم را به تو می گ
حکايت بهلول و شکستن سر استاد
حکايت جالب و کوتاه که داستان آن این است که استاد به شاگردش گفت و گو می کند که بهلول از آنجا می گذشت که اتفاقات جالبی می افتد.
پیشنهاد می کنم این داستان را که کوتاه و زیبا است خوانده شود و برای دیگران هم این داستان را بگویید.حکايت
حکايت جالب و کوتاه که داستان آن این است که استاد به شاگردش گفت و گو می کند که بهلول از آنجا می گذشت که اتفاقات جالبی می افتد.
پیشنهاد می کنم این داستان را که کوتاه و زیبا است خوانده شود و برای دیگران هم این داستان را بگویید.حکايت
معنی، حکايت و ریشهی ضرب المثل آش نخورده و دهان سوخته
معنی: این ضرب المثل بدین معنی است که کسی دچار انجام گناهی نشده باشد اما آن فرد را متهم به انجام آن گناه کنند.
برای خواندن حکايت و ریشهی ضرب المثل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید .
پرتال جامع ترولیا | سرگرمی، طنز، کلیپ، دانلود، فونت، سلامت، عکس، آشپزی
معنی: این ضرب المثل بدین معنی است که کسی دچار انجام گناهی نشده باشد اما آن فرد را متهم به انجام آن گناه کنند.
برای خواندن حکايت و ریشهی ضرب المثل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید .
پرتال جامع ترولیا | سرگرمی، طنز، کلیپ، دانلود، فونت، سلامت، عکس، آشپزی
فرهنگ و هنر | معنی، حکايت و ریشهی ضرب المثل آش نخورده و دهان سوخته
معنی: این ضرب المثل بدین معنی است که کسی دچار انجام گناهی نشده باشد اما آن فرد را متهم به انجام آن گناه کنند.
برای خواندن حکايت و ریشهی ضرب المثل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید .
پرتال جامع ترولیا | سرگرمی، طنز، کلیپ، دانلود، فونت، سلامت، عکس، آشپزی
معنی: این ضرب المثل بدین معنی است که کسی دچار انجام گناهی نشده باشد اما آن فرد را متهم به انجام آن گناه کنند.
برای خواندن حکايت و ریشهی ضرب المثل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید .
پرتال جامع ترولیا | سرگرمی، طنز، کلیپ، دانلود، فونت، سلامت، عکس، آشپزی
بازنویسی حکايت صفحه 36 هفتم
بازنویسی حکايت روزی در فصل بهاران با جمعی از دوستداران
در یکی از روزهای فصل بهار که هوا آفتابی و نسبتا خنک بود با تعدادی از دوستان برنامه ریزی کردیم تا برای تفریح به طبیعت برویم . هر کس برای مکان ، پیشنهادی می داد و سرانجام قرار بر این شد که در کنار چشمه ای که از کوهی جاری بود اسکان کنیم .انشا
مثلا ببوسمت بعد بنویسم امروز جانم به لب رسید. چند خط بغض کنم و چند خط سیگار دود کنم چه فایده دارد وقتی ماهی از قلاب پریده است شاید پیش خودت بگویی " هه همیشه در دریا ماهی هست" اما ماهی بی طعمه و طمع نمی آید. وقتی هم بیاید دیگر نباید برود. می دانی حکايت تو و من حکايت گل رویده شده خوش رنگ و پر ادا و عشوه رویده بر سیاره شماره چند محل زندگی شازده کوچولوی معروف است. شاید روزی بفهمم گل های مثل تو خیلی خیلی زیاد است.
نصیحت های جالب گنجشک به مرد دمشی
حکايت 3 پند گنجشک
حکايت کرده اند که مردى در بازار دمشق، گنجشکى زیبا، به یک درهم تا به منزل آورد و فرزندانش با آن بازى کنند. در بین راه، گنجشک به سخن آمد و به مرد گفت:« در من سودی براى تو نیست. درصورتی که مرا ازاد کنى، تو را سه پند مى گویم که هر یک، مانند گنجى است. دو پند را وقتى در دست تو اسیرم مى گویم و نصیحت سوم را، وقتى آزادم کردى و بر شاخ درختى نشستم، مى گویم. مرد با خود اندیشید که سه پند از پرنده اى
نصیحت های جالب گنجشک به مرد دمشی
حکايت 3 پند گنجشک
حکايت کرده اند که مردى در بازار دمشق، گنجشکى زیبا، به یک درهم تا به منزل آورد و فرزندانش با آن بازى کنند. در بین راه، گنجشک به سخن آمد و به مرد گفت:« در من سودی براى تو نیست. درصورتی که مرا ازاد کنى، تو را سه پند مى گویم که هر یک، مانند گنجى است. دو پند را وقتى در دست تو اسیرم مى گویم و نصیحت سوم را، وقتى آزادم کردى و بر شاخ درختى نشستم، مى گویم. مرد با خود اندیشید که سه پند از پرنده اى
حکايت های کوتاهی از مولانا - حكایت پوستین كهنه در دربار
ایاز، غلام شاه محمود غزنوی (پادشاه ایران) در آغاز چوپان بود. وقتی در دربار سلطان محمود به مقام و منصب دولتی رسید، چارق و پوستین دوران فقر و غلامی خود را به دیوار اتاقش آویزان كرده بود و هر روز صبح اول به آن اتاق می رفت و به آنها نگاه می كرد و از بدبختی و فقر خود یاد می آورد و سپس به دربار می رفت. او قفل سنگینی بر در اتاق می بست. درباریان حسود كه به او بدبین بودند خیال كردند كه ایاز در این اتاق
ایاز، غلام شاه محمود غزنوی (پادشاه ایران) در آغاز چوپان بود. وقتی در دربار سلطان محمود به مقام و منصب دولتی رسید، چارق و پوستین دوران فقر و غلامی خود را به دیوار اتاقش آویزان كرده بود و هر روز صبح اول به آن اتاق می رفت و به آنها نگاه می كرد و از بدبختی و فقر خود یاد می آورد و سپس به دربار می رفت. او قفل سنگینی بر در اتاق می بست. درباریان حسود كه به او بدبین بودند خیال كردند كه ایاز در این اتاق
حکايت های کوتاهی از مولانا - حكایت پوستین كهنه در دربار
ایاز، غلام شاه محمود غزنوی (پادشاه ایران) در آغاز چوپان بود. وقتی در دربار سلطان محمود به مقام و منصب دولتی رسید، چارق و پوستین دوران فقر و غلامی خود را به دیوار اتاقش آویزان كرده بود و هر روز صبح اول به آن اتاق می رفت و به آنها نگاه می كرد و از بدبختی و فقر خود یاد می آورد و سپس به دربار می رفت. او قفل سنگینی بر در اتاق می بست. درباریان حسود كه به او بدبین بودند خیال كردند كه ایاز در این اتاق
ایاز، غلام شاه محمود غزنوی (پادشاه ایران) در آغاز چوپان بود. وقتی در دربار سلطان محمود به مقام و منصب دولتی رسید، چارق و پوستین دوران فقر و غلامی خود را به دیوار اتاقش آویزان كرده بود و هر روز صبح اول به آن اتاق می رفت و به آنها نگاه می كرد و از بدبختی و فقر خود یاد می آورد و سپس به دربار می رفت. او قفل سنگینی بر در اتاق می بست. درباریان حسود كه به او بدبین بودند خیال كردند كه ایاز در این اتاق
اشتیاق امداد رسانی از زبان عضو برتر هلال احمر بیرجند ؛ حکايت یک کار دلی دختر جوان و پر تلاشی است. با هیجان از جاذبه های کارش، از اشتیاقش در امداد رسانی می گوید. وقتی این بیت مشهور را بر زبان می آورد ، گویی برایم تازگی دارد چون کلمه به کلمه اش را از زبان کسی می شنوم که باور دارد؛ بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند. راضیه ملایی متولد ۷۱ ، اهل یبرجند است و هشت سال است که به عنوان امدادگر ، مربی و داور به شوق خدمت به همنوعان در هلال احم
حکايت این روزهای بازار و تأمین کالاهای اساسی مردم، حکايت عجیبی است که نشان دهنده تناقضهایی در سیستم مدیریتی کشور و گروگانگیری معیشت مردم به دست عواملی در داخل کشور دارد. مقام معظم رهبری در سالروز ولادت پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «شما نگاه که میکنید، گرانی از گوشت قرمز و گوشت مرغ و گوجهفرنگی بگیرید تا پوشک بچه وجود دارد ؛ خب گرانیهای اینها، گرانیهای بیدلیلی است، هیچ استدلالی پشت این گرانیها وجود ندارد؛ و جنس هم هست».
درباره این سایت