ضبط صوت سوني

ضبط  صوت سوني

سال  54 زماني كه حاجي براي بجا آوردن حج واجب راهي مكه مي شد .همه ما خوشحال بوديم بعد از گذارندن چندين مر حله و عبور از صافي كه بيشتر هم درباره سلامتي تك تك حاجي ها انجام مي شد .حاجي عازم مكه شد چند روز قبل از سفر حج همه برادران با خانواده خود در منزل ما جمع شدند البته برادران  بز رگتر من زن بچه داشتند و داداش ديگرم كه از آنها كو چكتر و از من بزرگتر بود مجرد و بقول معر وف زمان زن گرفتنش بود . و من حدود هشت سا لم بود و ته طاقار بودم

هر كس به توجه به اطلاعات و شنيدنيهايش در باره سفر حج به حاجي سفارشات و تو صيه هاي داشت و در آخر .سفارش خريد و سو غاتي ها شروع شد

قرار شد حاجي براي عروس هايش نفري يك ساعت سي كو بياورد .دو عروس بزرگ در خواست گلاه گيس كردند . البته هر مو داشتند فقط براي پز دادن كلاه گيس مي خواستند و چند قواره پارچه و چادر مشكي كه تازه داشت مد مي شد .آن موقع بيشتر زنها چادر رنگي و گل گلي مي پوشيدند  وهر كدام از برادران چيزي خواستند از دور بين گرفته تا چند وسيله ديگر .

مادر مثل هميشه بفكر خريد پارچه و پتو و وسيله خانه بود كمتر پيش مي آمد كه چيزي مخصوص خودش بخواهد . هر چي به حاجي مي گفتيم يك دستگاه تلويز يون كمدي و سياه و سفيد بخرد مي گفت امام اطلا عيه داده كه تلويز يون حرام است تا حلال نشود نمي خرم و تا انقلاب پيروز نشد . نخريد و زماني كه امام پيام داد تلو يز يون حلال است آن موقع خريد هر چند امكان مالي هم داشت كه چندين سال قبل اينكار را بكند

 

خلا صه همگي از حاجي خواستيم حد اقل يك دستگاه ضبط صوت بخرد . و اينكار را حتما در مكه انجام دهد . آخر شب هم وقتي همه رفتند  با لحن هميشگيش به من گفت : (اوغ لم غش . ناز عش )تو چيز ي نمي خواي .من هم خودم را لوس كردم البته ا لان كه خودم زن و بچه دارم  متو جه شدم كه آن حركا ت  كه پيش پدر و مادر تو سط بچه انجام مي شود ناز كردن و لوس شدن است و گر نه آن زمان عادي بود 

دشت ارغوان حاجي ,خريد ,انجام ,البته ,حاجي براي منبع