نتایج جستجو برای عبارت :

کجا بوديم کجا رسيديم

بلاخره رسیدیم قدری طول کشیدومجبور شدیم مقداری غذابخوریم واندکی بخندیم وبخوابیم اما بلاخره رسیدیم رسیدیم به نقطه ای که دیگرنیازنیست اندامها را یکی یکی به پزشک داد ورسید گرفت رسیدیم به روزیکه ممکن است درخیابان چهره ای آشناببینی بعدکه دقیق می‌شوی چندین عضو سابق خودت را می‌بینی که روی یکنفردیگر نصب شده قدری شبیه خودت شده اما انصافاً چقدرعضوهابیشتربه او می آیند تو بلاخره رسیدیم به نقطه ای که می‌شود یک‌جا انسان را به بعدی واگذار کرد چون در
 بعد از گذروندن یه شب عالی تو یه باغ خیلی خوب و دركنار پسر عموم (ابراهیم) و دوستم صبح به سمت دلیجان حركت كردیم بعد از چند كیلومتری كه از شهر ساوه اومدیم بیرون زدیم كنار رفتیم داخل یه باغ بزرگ كه درخت آلو داشت و تازه كاشته شده بودن نشستیم و جای دوستان خالی صبحانه خوردیم و ادامه مسیر هوا تقریباً گرم بودش اونقد گرم بودش كه بطری آب اضافه با خودمون برداشته بودیم و هر چند كیلومتر خالی میكردیم سر خودمون تا كمی خوك بشیم. تو اتوبان كه داشتیم میومدم من ك
 دیشب كه بعد از حدود ١٨٠ كیلومتر ركاب زدن رسیده بودیم كرج اومدیم كنار پلیس راه اول جاده چالوس كمپ كردیم بخاطر امنیت بیشتر ولی مشكلش این بود كه تا صبح بخاطر سروصدایی ماشینا نتونستیم بخوابیم و صبح كه زود زدیم بیرون به سمت ساوه حركت كردیم اوایل مسیر خیلی خوب بود آب جوب و درخت و باغ مخصوصاً سمت شهریار ولی یك هو از اون همه خنكی و سرسبزی زدیم بیرون و وارد دشتی باز با بوته های كوچك مواجه شدیم كه نشون میدادن از آب و سایه و خنكی خبری نیست خیلی هوا گرم ب
سخت جان بودیم که به اینجا رسیدیم رسیدیم و هیچ کس به استقبال نیامد. چه فکر می کنی؟ برگردیم؟ من از سخت جانی برنگشته ام تابحال و فراموش کرده ام چرا دست تکان می دهند وقت گفتن خداحافظ در کدام ایستگاه به اینجا می رسند؟ به اینجا که دیگر ساعت نشان نمی دهد چقدر دیر است و فراموش کرده ای چرا می گویند به امیدِ. بگو چقدر دوریم از آخرین تردید چقدر دوریم؟ از آخرین لبخند که ناتمام ماند و آخرین کلمه که هرگز شنیده نشد!
اول قرار بود كه یك روز اضافه تو اصفهان بمونیم ولی نشد و تصمیم گرفتیم صبح زودتر بزنیم بیرون كه برناممون تا شهر رضا بود رو بیایم بجاش شهر رضا كه حدود ٨٠ كیلومتر بود و تا ظهر میرسیدیم استراحت كنیم هم از برنامه جلو باشیم هم استراحت كرده باشم ولی صبح از شدت خستگی خواب موندیم و حدود ساعت ٧:٣٠ صبح بیدار شدیم كه آقا محسن زحمت كشیده بودن صبحونه حاظر كرده بودن دیگه جاتون خالی تا صبحونه رو خوردیم و وسایل رو جمع كردیم و زدیم بیرون با آقا محسن خداحافظی كرد
اول قرار بود كه یك روز اضافه تو اصفهان بمونیم ولی نشد و تصمیم گرفتیم صبح زودتر بزنیم بیرون كه برناممون تا شهر رضا بود رو بیایم بجاش شهر رضا كه حدود ٨٠ كیلومتر بود و تا ظهر میرسیدیم استراحت كنیم هم از برنامه جلو باشیم هم استراحت كرده باشم ولی صبح از شدت خستگی خواب موندیم و حدود ساعت ٧:٣٠ صبح بیدار شدیم كه آقا محسن زحمت كشیده بودن صبحونه حاظر كرده بودن دیگه جاتون خالی تا صبحونه رو خوردیم و وسایل رو جمع كردیم و زدیم بیرون با آقا محسن خداحافظی كرد
سفر از دریای كاسپین(خزر)به خلیج همیشه فارس كه دیروز پنج شنبه حدود ساعت٣ بعدظهر از نوشهر استارت زدیم به سمت بوشهر.اول سفر كه خیلی خوب شروع شدش و اتفاقهای خوبی افتاد و اولین تجربه ركاب زدن جاده چالوس كه خیلی خوب بود مسیر كه واقعاً عالی بود دیشب برای كمپ كردن با مسجد كه صحبت كردیم مثل همیشه نداشتم بمونیم و چند رستورانم رفتیم كه اوناهم هزینه میخواستم بخاطر كمپ ولی ما تصمیم گرفته بودیم بخاطر كمپ كردن هزینه ای ندیمو در كمال ناباوری یه باقچه بود كه
سلام دوستان،اومدم یه مقدار از اتفاقات این مدت رو براتون بگم: الان 6 ماهه که من و سعید عقد کردیم و یه جورایی دیگه داره باورمون میشه که بهم رسیدیم،اولاش انگار داشتیم خواب میدیدیم و خودمونم باورمون نمیشد آخه داستان عشق ما برمیگرده به چندسال پیش و کلی سختی و انتظار و دوری کشیدیم و فکر نمیکردیم یه روزی بهم برسیم خداروشکر بهم رسیدیم و بارها خدا رو شکر کردم و این حس خوب رسیدن رو برای همه ی عاشقا آرزو کردم.
خیلی جوون بودیم. هنوز نه من و نه اون به 25 سال نرسیده بودیم. قوی و با انرژی و پر از امید. داشتیم از سربالایی یکی از خیابونای آفریقا بالا میرفتیم. جفتمون عاشق فیلم "شب های روشن" موتمن بودیم. دیالوگ "این سر بالایی پدر آدمو درمیاره" که به یک بحث مفصل بین رویا و استاد توی فیلم ختم میشه رو شروع کرد و تا وسط هاش ادامه داد. گفت برام یه شعر بخون. من از اصلانی براش یه شعر خوندم و تا انتهای اون کوچه بلند رفتیم.
همسر معلم عربی و ناظم و مدیر مدرسه‌ام و حامی و بزرگ و سخنران قدیم هیئت‌مان و یکی از نیک‌ترین و خواستنی‌ترین مردانی که در زندگی‌ام تا امروز دیده‌ام، بدرود دنیای میرا گفته بود. همین پنج‌شنبه‌ای که گذشت همسرش در خاک خفت تا بیدار شود. بر همان خاک جمعه قدم می‌زدیم. راهی ختم بودیم. پرسید چرا لباس سیاه به تن نکردی؟ گفتم چرا به تن کنم؟ گفت راهی ختمی، به احترام آنکه عزیزی از دست داده. گفتم اگر این‌جور باشد، هر روز باید سیاه بپوشم. و نرفتم سوی عزاء
همسر معلم عربی و ناظم و مدیر مدرسه‌ام و حامی و بزرگ و سخنران قدیم هیئت‌مان و یکی از نیک‌ترین و خواستنی‌ترین مردانی که در زندگی‌ام تا امروز دیده‌ام، بدرود دنیای میرا گفته بود. همین پنج‌شنبه‌ای که گذشت همسرش در خاک خفت تا بیدار شود. بر همان خاک جمعه قدم می‌زدیم. راهی ختم بودیم. پرسید چرا لباس سیاه به تن نکردی؟ گفتم چرا به تن کنم؟ گفت راهی ختمی، به احترام آنکه عزیزی از دست داده. گفتم اگر این‌جور باشد، هر روز باید سیاه بپوشم. و نرفتم سوی عزاء
اطراف خونه ما یه جای میدان طوری هست که مغازه های مختلفی داره سوپری و سنگکی و لبنیاتی و. یه مسجدی هم اونجا هست . من تا حالا موقع اذان گذرم اون ورا نیفتاده بود تا امشب . با پسرک پیاده روی می کردیم به میدون که رسیدیم ماشینا چند ردیف پارک کرده بودن حتی تو پیاده رو ! تو مغازه لبنیاتی بودیم که یهو صدای ترق بلند شد ! یه تاکسی به وانتی که بد پارک شده بود خورد! راننده بیچاره با ناراحتی دور ماشین می گشت و سیگار میکشید همون حین مرد وانتی از مسجد اومد .
هنوز توی حس و حال قشنگ اون بوسه بودم مانتو و شلوار مدرسه مو پوشیدم مقعنه مو انداختم رو شونم و کیفم گرفتم دستم رفتم پایین پشت میز نشستم حواسم به اتفاق توی حموم بود و لبخنده گنده رو لبام بود سیاوش: الهی قربون خانوم خوشگلم بشم که حواسش هنوز پرته عشق جان من کاشی زودتر کنکورش بده و عروسی کنیم اخ عاشقتم گل دختر تمام حواسم بهش بود که ماکان بهش نزدیک شد خواست بزنه تو سرش که فریادم رفت هوا « مااااکااااان » کپ کرد نفس حواسش جمع شد از عصبانیت درحال منفج
آهنگ جدید مسعود صادقلو به نام خاص بودیم خاص بودیم موزیک جدید مسعود صادقلو با کیفیت بالا از جناب موزیک با دو کیفیت 320 ، 128 Download The New Masoud Sadeghloo Song Khas Boodim لینک پرسرعت دانلود آهنگ خاص بودیم + پخش آنلاین   متن آهنگ مسعود صادقلو خاص بودیم   مثه من تنها مثه […]
نوشته دانلود آهنگ جدید مسعود صادقلو خاص بودیم اولین بار در دانلود آهنگ جدید ایرانی - جناب موزیک. پدیدار شد.
دانلود سریال
بعد کلی گرفتاری بلاخره رسیدیم ازمون بعد ازمون مثلا خواستیم که اکبر رو سورپرایز کنیم سورپرایز شدیم فهمیدم اینجا نیست و رفته کرج سعید زرت و زرت بهم فحش میده واسه نیاوردن ماشینم میگه تا اخر عمرت اینو میگم .میگم لعنتی من گفتم میخوام ماشین رو بدم بهت مارو هم از سر راه برداری قبول نکردی من چیکار کنم ولی عصری دو تایی با سعید تو دامان طبیعت بساط کرده بودیم چقدر خوش گذشت . هر چند استرس اینکه ماشین پدرش خراب بشه تا لحظه رسیدن به خونه تو جونم بود هی چشمم
و امسال هم مثل سه سال قبل :))))) عیب یُخ. انقدر مشغله داشتیم این چند وقته. همین که کارای روزمره خودشو انجام میده، جای بسی خوشحالیه. امسالمون پر از استرس و شلوغ پلوغیای کار و زندگی گذشت. حتی وقت نکردیم یه دل سیر بشینیم باهم اختلاط کنیم. سال اول بام خودمون بودیم، سال دوم هم همینطور البته با سی اچ من سال دومم رو یادم میاد. سال سوم تفحص بودیم، مامان اینا نبودن، فقط یه شمع داشتیم :))) سال چهارم وُرتا بودیم، بعد از عاشورا اومدیم امسال هم روبروی سازمان با
چی بگم والا. همه چی خیلی قاطی پاطی شده. خودتون میدونین دیگه. اینجا هم که اصلا جای خوبی واسه گفتن احساس واقعیم نسبت به جریانات اخیر نیست. هر روز داره از درو دیوار خبر بد میرسه و شخصا تو سیل این اخبار دارم غرق میشم. دیگه نمیدونم چیو باور کنم و چیو باور نکنم. چی شد که به اینجا رسیدیم؟ بعدش میخوایم به کجا برسیم؟ فشار خوندن آیلتس و کنکورم بدجور داره اذیتم میکنه. 20 روز دیگه امتحان ماک دارم و اگه نمره م خوب بشه ثبت نام میکنم برای آزمون اصلی.
آنچه كه طلبه را بالا می‌برد، تزكیه می‌كند و معراج طلبه می‌شود، عرفان عملی است؛ نه عرفان نظرى!!
#حضرت_امام‌‌ای (مدظله‌العالی) :
كسى بود كه آشنا و دوست نزدیك ما بود و در عرفان هم مسلط بود. حالا بنده كه خودم وارد نبودم، اما كسانى كه وارد بودند، می‌گفتند ایشان در عرفان نظرى توى حوزه‌ها نظیر ندارد. به اعتقاد من او هیچ حظّى از عرفان نداشت!! جلسه داشتیم، نشسته بودیم، گفته بودیم، شنیده بودیم؛ اما می‌دانستم كه آن آقا واقعاً هی
«حواسم به پرسش پسرم نبود. وقتی پرسید هزینه دکتر رفتن من چقدر می‌شود، گفتم خیلی بیشتر از هزینه ویزیت و دارو. چیزی نگفت بعد این پرسش و پاسخ تا به خانه رسیدیم.» این را پدری می‌گفت که کلماتش خیس می‌خورد در اشکی که از چشمش می‌آمد و ادامه داد: به خانه که رسیدیم، میهمان داشتیم و میان میهمانان حرف حقوق پیش آمد و به کاهش حقوق رسید و اینکه فلان مبلغ کم شده است. اواخر شب که میهمانان رفتند، پسرم گفت: نمی‌خواهد دکتر برویم! پرسیدم: چرا؟ اشک بود که کلمات پ
آهنگ کابوس میراث مرغان آشیانه پریدند از قفسمرغان آشیانه پریدند از قفسما را که آشیانه قفس شدکجا رویم کجا رویم کجا رویم؟کجا بودیم ببین کجا رسیدیم؟کجا بودیم ببین کجا رسیدیم؟کجا خواب چنین روزو می دیدیم؟کجا خواب چنین روزو می دیدیم؟07-music
از اخرین عکسی پنج تاییمون که خوشحالیم و شکل یه خانواده خوشبخت داریم 7ساله میگذره نوروز 92 بود نه من ازدواج کرده بودم نه تو و یه میثم کوچولو اومده بود تو خونوادمون چقد با وجود مشکلات اونروزا خوشحال بودیم یادم میاد یه عکس دوتایی گرفتیم تو اون عکس همو محکم بغل کرده بودیم. هنوز نمیفهمم چرا برامون این اتفاق افتاد چطور تکه ی وجودمو ازم گرفتن ک هنوز درد میکشم.نه تنها من، مطمینم توهم زجر میکشی وقتی یادت میاد چی بودیم چی شدیم.
گردآلود سفری چند روزه بودیم، آشفته و خاکی و خسته، کمی گرسنه و بسیار تشنه.
جاده خاکی را پرسان پیدا کره بودیم و در مسیر داغ و خلوت آن تا در باغ رانده بودیم.
بار دیگر نشانی را که معمار روی تکه کاغذی برایمان نوشته بود نگاه کردیم، و پلاک و رنگ سبز در و شیروانی زرد رنگ و دیوار خزه بسته که علامت اصلی بود همان بود که باید باشد.
در زدیم.
معمار آمد دم در، تعارف کرد.
رفتیم تو.
#مرگ در کاسه سر
#جواد مجابیداستان کوتاه
سلام واحترام .
اگروبلاک هواشناسی دشتستان رادنبال میکنیدحتمابخاطرداریدکه ازقبل خبرهفتمین سامانه بارشی راداده بودیم . اکنون که رفتاراین سامانه رابازنگری کرده ایم به این نتیجه رسیدیم که هرچندشرایط برای بارش های گسترده وفراگیرمهیانیست. اماان شاء الله طی روزهای پنجشنبه 27آذرتاشنبه 29آذربارش هایی درسطح منطقه خواهیم داشت که برای مزارع مفیدومؤثرخواهدبود.لذاازروزچهارشنبه 26آذراین سیستم خودش راباپوشش ابردرسطح مناطق دشتستان ،حله وخشت وکنارت
یادداشتی بر کتاب«ما بد جایی ایستاده بودیم»رضا فکری سرگذشت غم‌انگیز رویای شورانگیز جوانی علی الله سلیمی : کجای تاریخ می توان ایستاد تا ردی از عبور ارابه‌های آن بر گرده نسلی که در آن برهه خاص زیسته برجای نمانده باشد؟ پاسخ رضا فکری، نویسنده رمان«ما بد جایی ایستاده بودیم»به این پرسش اساسی، روایت‎های درهم تنیده از زندگی یک نسل از جوانان ایرانی در یک دهه پرالتهاب است که دانشگاه به محلی برای سرکوب ذهن‌های پرسشگر تبدیل شد.
بخدا اگر این حرف ها را ما زده بودیم و ۷ سال کشور را در سراب وعده های خام به خاک سیاه نشانده بودیم رسانه هایشان نابودمان می کردند
تنها آورده برجام متنبه و متذ.جانا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
به سلامتیِ اونی که وقتی بودیم باهامون حال کرد ، اگه نبودیم ازمون یاد کرداونی که اگه بودیم دعامون کرد ، اگه نبودیم آرزومون کرداونی که وقتی بودیم خندید ، اونی که وقتی نبودیم نالیدسلامتیِ اونی که هرچند دلخور بود ولی واس دلخوشیِ ما خندید
ariamtwo|سایت علم و موزیك
فکر کنم باید حسابی خدا را شکر کنیم. فکر کنم دل خدا هم برامون سوخت . اگه باران نمیومد که حتما توی این آلودگی وحشتناک کاملا مرده بودیم. دیگه تنها چیزی که می تونه به دادمون برسه امدادهای غیبی است. فقط امیدوارم خدا هم بی خیال ما نشه
دیشب عروسی آرام بود. خواهر کوچیکه م. به لطف کرونا نتونستن جشن و مراسم عروسی داشته باشن. فقط ما بودیم و خواهر برادرای آرش. یه کم خونه ی ما بودیم، یه کم خونه ی بابای آرش، بعدشم رفتیم دور دور عروسی که خیلی خوش گذشت. البته اینجور عروسی کردنم برا خودش جالبه. دیروز صبح آرام رفت آرایشگاه، بعد یه لباس شبیه لباس عروس پوشید با تور و دسته گل. آرشم کت و شلوار پوشید و کراوات زد. کارتاشونم که آماده کرده بودیم. دیگه ناغافل رفتن در خونه فامیلامون زنگ می زدن که ک
B
خوشبخت بودیم اما هیچوقت نتونستیم از کنار هم بودن لذت ببریم چون باید پولامون رو پس انداز میکردیم واسه خونه همیشه هر چیزی رو که دوست داشتیم میگفتیم الان نه الان باید خونه بخریم. باهزارسختی و کُلی صرفه جویی کردن پولامون رو پس انداز کردیم بالاخره موفق شدیم خونه رو م. از فردای اون روز به فکر این بودیم لوازم خونمون رو جدید کنیم. گوشت و مرغ توخونه همیشه باشه میوه های چند رنگ داشته باشیم. با اومدن بچه به فکر این بودیم که بچمون لباساش خوب با
ما به چه چیزی تبدیل شده بودیم؟ به احمق هایی که فقط برای نیازهای اولیه می جنگیدن و فقط و فقط تلاش میکردند خودشون رو از خیل شکست خورده ها جدا کنن؟ از قلب های ما چی ساختن؟ چطور اینهمه دقیق قلب های ما رو نشونه گرفته بودن و ما بدون اینکه بفهمیم تبدیل به چیزی وحشتناک شده بودیم؟
با تمام دوستان دوردستی كه به نوعی بیش از بقیه درگیر ماجرای كرونا بودند، حرف كه می زدیم، به این نتیجه رسیدیم كه در مقابل یه موضوع مشابه، رفتار همه ی آدمهای دنیا تقریبا یه سمت و سو به خودش می گیره . هرچند مردم ایران طی این چند وقت اخیر به خاطر تكرر ماجراها و بلاها، دیگه دارن به هر فرصتی به چشم یه موهبت برای به هم نزدیكتر شدن و مهربانی كردن نگاه می كنند . البته اغلب . كه هیچ چیز همیشگی نیست و كلیت هم نداره .
روز نوزدهم فروردین فرا رسید ما در خیابان شمالی یعنی خیابان ۱۰۰ بودیم که پایین محل آب رسانی پشت خاکریز ها بودیم که یک یگان از ما به میدان تیر رفته بودند. صبح ساعت چهار و نیم بود که حمله عراقی ها شروع شد و رجوی هم دستور مقاومت داده بود آن هم با دست خالی!
خیلی وقت نیست رسیدیم خونه.با اینکه کلی از کار مدرسه مونده بود اما ترجیح دادم برم و حتی لبتاب هم با خودم نبردم که چه کار خوبی کردم!(البته الان ک مجبورم تا صبح بیدار بمونم بجاش ولی نه مجبور نیستم)فک کنم بعد از سال ۸۹ ک با دکتر کمپانی و ی سری از بچه های دانشگاه واسه پروژه پایانی کارشناسی رفتیم و توی مسیر آبشار رو هم دیدیم دیگه نرفته بودمیادمه هندونه هم گرفته بودیم و امروز چندبار یادش کردم و واس راحله هرچی یادم بود از اونروز گفتم یادش بخیر. واقع
پاییز جانحالا که تنها چند روزِ دیگر مهمان ما هستی، باید بگویمتو تقصیری نداشتی.ما آدم ها خیلی چیز ها را خراب کردیمساده و حواس پرت بودیم، آنجا که باید وا نمی دادیم وادادیمآنجا که باید رها می کردیم سخت گرفتیم.ما در لحظه زندگی کردن را بلد نبودیمامروز را در دیروز گذراندیم و فردا را قبل از امروز دلشوره گرفتیم.ما رویا داشتیم اما شجاعتِ جنگیدن برای رویاهایمان را نداشتیم.ما خودمان را دوست نداشتیم و دوست داشتنِ دیگری را بلد نبودیم، ما بندبازی ب
خوشدلان افتادگان را نظری این ز غم پژ مردگان را مرحمی پیش از اینها همدم و هم راز یکدیگر بودیم با نشاط هم غمش همراه بودیم این چه گردیست پاشیده بر بالینمان سرد و بی روح کرده دل, آئینمان اون قدیما قصه نون بود و بس قرن ما بی مهری و دوری زهم بغض است و بس کو کجا رفت دستهای گرممان همزبانی همدلی را ما کجا گم کرده ایم هر سلامی مرحمی بود بر زخم دل هر نگاه مهربان آرامشی از بهر جان غصه همسایه درد جانکاه تو بود پایکوبی ونشاطش شادی روح تو بود در خم پس کوچه های ز
امروز یکی از دوستام بعد از 10 سال زنگ زد. هم اتاقی بودیم و پسر ساده ی خوبی بود. اتاق ما چون پسرای آرومتر و هم دل تری بودیم سر به سرش نمیزاشتیم ولی خب مطئنا اگه اتاق دیگه ای می افتاد خیلی اذیت می شد. دوران خوبی بود. خاطراتش هعی یچیز جالب اینه که این پسر میومد علاقه مندی هاش به دخترای کلاسشونو می گفت. منم واسه اینکه یکم بخندیم شمارشو با فامیل خودش و اون سه تا دختری که در هر مقطع عاشقشون می شد می ذاشتم.
به گزارش "ورزش سه"، صادق صادقی کاپیتان تیم نفت مسجدسلیمان در گفتگو با خبرنگار ما درباره دیدار با شهر خودرو گفت: بازی سختی داشتیم، خیلی زود به گل رسیدیم و تیم حریف فشار آورد. فکر می‌کنم به هیچ وجه عادلانه نبود که بازی را ببازیم و باید با امتیاز از مشهد باز می‌گشتیم. صادقی افزود: در دو بازی قبل مقابل شهرخودرو نباخته بودیم و در جام حذفی نیز شکستشان داده‌ بودیم، کادرفنی برنامه ریزی خیلی خوبی انجام داده بود و اگر کمی دقت و تمرکز خود را در دقا
داد عارفی از سر تمهیدسر قلیان خویش را به مریدگفت از آتش ای نکو کردارقدری آتش به روی آن بگذاربگرفت و ببرد و باز آوردعقد گوهر ز درج راز آوردگفت در دوزخ هر چه گردیدمدرکات جحیم را دیدمهیزم و آتش و ذغال نبوداخگری بهر اشتعال نبودهیچ کس آتشی نمی افروختهر کس از آتش خودش می سوختاستادی داشتم قریب ۱۴-۱۵ سال پیش ، از معاریف رشته تخصصی مزبور بود و صاحب تألیف و ترجمه.خیلی هم شوخ و خوش مزه بود و خاطرم هست که سه شنبه ها که با ایشان و استاد دیگری واحد داشتیم ،
آیا حتی امکان دارد که به کسی در گذشته فکر کرد؟ پس از جدایی مادام که عاشق هم بودیم، اجازه ندادیم که کوچک‌ترین لحظات‌مان، خردترین غم‌هامان از ما جدا شوند و پشت سرمان بمانند. صداها، بوها، درجات نور، حتی افکاری که به هم نگفته بودیم، همه‌ی این‌ها را با خود بردیم و همه زنده ماندند. هرگز از لذت بردن و رنج کشیدن از آن‌ها دست نکشیدیم. خاطره‌ای در بین نبود؛ عشقی خاموش‌نشدنی بود و داغ، بدون سایه، بدون عقب‌نشینی، بدون طفره.
فرح پهلوی همسر شاه مخلوع در اظهاراتی مداخله‌جویانه در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی اعلام کرد كه امیدوار است ایرانیان این‌بار نیز «دوران تاریکی» را سپری کنند!
برترین ها: فرح پهلوی همسر شاه مخلوع در اظهاراتی مداخله‌جویانه در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی اعلام کرد كه امیدوار است ایرانیان این‌بار نیز «دوران تاریکی» را سپری کنند!
به گزارش یک رسانه فارسی زبان؛ فرح پهلوی که بارها دشمنی و کینه خود را نسبت به انقلاب اسلامی نشان داده است در ادامه
دانلود فیلم جایی که عاشق بودیم با زیرنویس چسبیده فارسی دانلود فیلم جایی که عاشق بودیم ۲۰۲۰ با لینک مستقیم و کیفیت عالی دانلود فیلم جدید خارجی All the Bright Places 2020 با زیرنویس فارسی امتیاز : ۶٫۵ از ۱۰ | IMDB انتشار : ۲۰۲۰ کیفیت : ۴۸۰p , 1080p , 720p Web-DL زبان : زیرنویس فارسی مدت زمان : ۱۰۸ دقیقه محصول کشور : آمریکا ژانر : عاشقانه | درام کارگردان : Brett Haley نویسنده : Liz Hannah, Jennifer Niven ستاره ها : Elle Fanning, Justice Smith, Alexandra Shipp
سلام دوستای خوبم امیدوارم حالتون خوب باشه
دیروز به همراه خانوادم برای تفریح به دزفول رفته بودیم از همشری های دزفول خیلی تعریف گاه مادر رو شنیده بودیم تصمیم گرفتیم ب گاه بریم هم برای دیدن گاه و هم برای کردن.کارت ویزیت - بنر - تراکت - طرح لایه باز
سلام دوستای خوبم امیدوارم حالتون خوب باشه
دیروز به همراه خانوادم برای تفریح به دزفول رفته بودیم از همشری های دزفول خیلی تعریف گاه مادر رو شنیده بودیم تصمیم گرفتیم ب گاه بریم هم برای دیدن گاه و هم برای کردن.کارت ویزیت - بنر - تراکت - طرح لایه باز
هیچ کس نمی تواند مثل بی بی، جریان فلج اطفال دایی را تعریف کند، بیماری ای که در همان کودکی با معجزه ی حضرت علی(ع)، شفا پیدا می کند؛ همان پاهای شفایافته ای که بعدها روی میدان مین می روند و دایی به شهادت می رسند! بی بی با همان حالت خاص خودشان تعریف می کردند و ما، آشکار و پنهان اشک می ریختیم. با اینکه بارها روضه اش را شنیده بودیم؛ جمعه ی هفته ی قبل بود! ما آخرین خانواده ای بودیم که به بی بی، سر زدیم .
مسعود صادقلو خاص بودیم
دانلود آهنگ جدید مسعود صادقلو به نام خاص بودیم
ترانه : آرامش ؛ موزیک : امیرعلی بهادری
.
متن آهنگ " مسعود صادقلو خاص بودیم "
.
مث من تنها مث تو اینجا
زیاده اما ما دوتایی خاص بودیم
میشنوم حالا اسم ما دوتا پیچیده
هرجا ما پر از احساس بودیم
من که پشیمونم تورو نمیدونم مث یه دیوونم وقتی از تو دورم بگو چطوری تورو برگردونم
من که پشیمونم تورو نمیدونم مث یه دیوونم وقتی از تو دورم بگو چطوری تورو برگردونم
شب من بارون چ
مسعود صادقلو خاص بودیم
دانلود آهنگ جدید مسعود صادقلو به نام خاص بودیم
ترانه : آرامش ؛ موزیک : امیرعلی بهادری
.
متن آهنگ " مسعود صادقلو خاص بودیم "
.
مث من تنها مث تو اینجا
زیاده اما ما دوتایی خاص بودیم
میشنوم حالا اسم ما دوتا پیچیده
هرجا ما پر از احساس بودیم
من که پشیمونم تورو نمیدونم مث یه دیوونم وقتی از تو دورم بگو چطوری تورو برگردونم
من که پشیمونم تورو نمیدونم مث یه دیوونم وقتی از تو دورم بگو چطوری تورو برگردونم
شب من بارون چ
غصه هیچ‌گاه دستاشو از گلوم برنداشت. ما قبیله‌ی سیاه‌سرنوشتی بودیم که هرکدوم‌مون تک و تنها، تبعید شدیم به یه ور جنگل بودیم، تک درختِ تیره‌روزی شدیم، بدونِ ریشه، خشکیده. هرکدوم یک سرِ دنیا‌. فاطی افتاد یه جا، من اومدم یه جای دیگه، الف، سین، ز هزار هزار اسم دیگه که هرکدوم اول زیرِ چکمه‌های استبداد له شدند، بعد خُرده‌هاشونو ورداشتند رفتند یه جای دور. زخم‌ها خوب نشد، نمی‌شه هیچ‌وقت. درد از بین نمی‌ره؛ مثل یک منبع بزرگ انرژی از یک شکل
چند سالی بود که دورادور می‌شناختمش، کمی بزرگتر از من. فقط کمی. فامیلی دور که فقط اسمش را شنیده بودم و می‌دانستم در یکی از ارگان‌های دولتی شغل بسیار خوبی دارد و حتی چند کتاب نیز نوشته و به چاپ رسانیده. قبل‌ترها که این سوسول‌بازی‌های تلگرام و واتساپ نبود، با ایمیل در ارتباط بودیم. وبلاگی داشتم که برایش نظر می‌نوشت و بعد از طریق ایمیل دوستی ما شکل گرفت و در تمام سال‌های 88 تا 90 و بعد آن از طریق وبلاگ و ایمیل در ارتباط بودیم تا اینکه بعدها در
یه روز یه متنی تو وبلاگ دایی خوندم که از خستگی بعد از کارش گفته بود نه خستگی روحی خستگی جسمی منم که اون موقع تو اوج خونه نشینی و بیکاری بودم بهش گفتم من حسرت همین حس خستگی رو دارم و یه خواب از سر همین حس یه جوری که اصلا نفهمم چجوری خوابم برده اما امروز سره کار این حسو به میزان زیااااد تجربه کردم شیفت پر عمل و کم نیرویی داشتیم کلا 4 تا بیهوشی تو شیفت بودیم و مجبور بودیم بی وقفه سر عمل باشیم
حرف اول- این دو سه هفته ریزش بیسابقه ای در بورس شاهد بودیم. به خاطر مدیریت غلط سازمان بورس و دخالت های بیجای دولت ، بورس در خاک و خون غلطید . همه شاخص سازها منفی بودند . و صفهای چند صد میلیونی داشتند . تک سهم ها امروز مثبت بود و مییم . فرداش رنج منفی می زد و مجبور بودیم با ضرر بیم. چشم امیدمان به سهم های تازه وارد بورس بود که اونها هم یکی بعد از دیگری ریختند . سهمهایی که ماهها سرخطی می زدیم می دیدیم داره صفش میریزه و از صفش خارج میشدیم.

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

پروا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود موسیقی میباشد. graphicoat.rozblog.com وب سایت شخصی سعیدسلیمانی تبلیغات من قوي هستم موزیک داریوش فروش قالب وافل مشاوره حقوقی جــمـیل ســلیمان نژاد