شرمنده که «بد موقع» دوستت دارم! من هیچ وقت آدم «به موقعی» نبوده ام. مثلا همین الان. میدانم چهقدر سرت شلوغ است؛ چقدر خوشحالی؛ چقدر از اینکه توی لحظههایت وول نمیخورم شادی؛ اما دل که زبان آدمیزاد نمیفهمد حیوانی! ببخش که همین الان این صاحب مرده تو را میخواهد! میدانی؟ من هم گناه دارم خب. چقدر خودم را بزنم به آن راه؟ چقدر حواسش را پرت کنم آخر؟ چقدر این آهنگ های دونفرهی لعنتیمان را رد کنم برود؟ چقدر الکی حالم از پیراهن های مردانه چهارخانه بهم بخورد؟ چقدر ,همین الان منبع
درباره این سایت