خدا را شکر زود خوب شدم هیچ چیز بدتر از قزنطینه نبود دلم واسه بقل کردن متینا پر می کشید می دونست نباید بیاد تو اتاق من دیگه خیلی دلش تنگ می شد صدام می زد که در را باز کن خودش با بیشترین فاصله از در ماسک زده وایمیساد یکم همو میدیدم بعد می گفت در را ببند برو عجب رسمیه این رسم زمونه خدا چه جوری ایت حجم محبت را یکدفعه وارد قلبت می کنه بگدریم باید کرونا را شکست بدیم به خاطر همه بچه های دنیا باید سر فرصت از شیرین کاری های متینا بنویسم وای خدا که چجوری شکر کنم این منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کتاب عکاسی گنبد فیروزه وبلاگ شهدا محصولات و دی وی دی های آموزشی09334336389 فروشگاه Bitcoin