به سي سالگي که نزديک شدم ،غم هايم تمام شد

به سي سالگي که نزديک شدم آرزوهايم نيز تمام شد

به سي سالگي که رسيدم، عشق هم رهايم کرد

من شانس آورده ام،شانس آورده ام

اگر گرد جواني از صورتم مي ريخت

همه مي فهميدند پير صدساله ام

زندگي آدم‌ها شبيه هم است

و تو زماني مي‌فهمي استثنا نيستي که سي ساله شده اي

 

فکر مي کردم خوبم، اما فهميدم در سي سالگي همه پا به دنياي مشترک مي گذارند

پس من چه هستم؟

چه فرقي دارم؟

آري چه فرقي دارم منِ هيچکس با ديگري؟

فرق من هيچکس بودن است

وقتي آرزويم يک کسي بودن بود، هيچکس شدم

و هر چه درخود دارم،زياد نمي بينم 

آه چقدر کوچکم براي بدست آوردن رضايت الله

  • نویسنده الهه فاخته

سایت رسمی الهه فاخته سالگي ,فاخته ,هيچکس ,الهه ,الهه فاخته منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ آغوش obd2scanner سئو،آموزش سئو،بهینه سازی سایت مجله آکادمی ای تی سی نوحه اردبیل دانلود فایل ولی الله دانلود رایگان تعمیرات تخصصی موبایل