نتایج جستجو برای عبارت :

کجا بودیم کجا رسیدیم

 بعد از گذروندن یه شب عالی تو یه باغ خیلی خوب و دركنار پسر عموم (ابراهیم) و دوستم صبح به سمت دلیجان حركت كردیم بعد از چند كیلومتری كه از شهر ساوه اومدیم بیرون زدیم كنار رفتیم داخل یه باغ بزرگ كه درخت آلو داشت و تازه كاشته شده بودن نشستیم و جای دوستان خالی صبحانه خوردیم و ادامه مسیر هوا تقریباً گرم بودش اونقد گرم بودش كه بطری آب اضافه با خودمون برداشته بوديم و هر چند كیلومتر خالی میكردیم سر خودمون تا كمی خوك بشیم. تو اتوبان كه داشتیم میومدم من ك
سخت جان بوديم که به اینجا رسيديم رسيديم و هیچ کس به استقبال نیامد. چه فکر می کنی؟ برگردیم؟ من از سخت جانی برنگشته ام تابحال و فراموش کرده ام چرا دست تکان می دهند وقت گفتن خداحافظ در کدام ایستگاه به اینجا می رسند؟ به اینجا که دیگر ساعت نشان نمی دهد چقدر دیر است و فراموش کرده ای چرا می گویند به امیدِ. بگو چقدر دوریم از آخرین تردید چقدر دوریم؟ از آخرین لبخند که ناتمام ماند و آخرین کلمه که هرگز شنیده نشد!
 دیشب كه بعد از حدود ١٨٠ كیلومتر ركاب زدن رسیده بوديم كرج اومدیم كنار پلیس راه اول جاده چالوس كمپ كردیم بخاطر امنیت بیشتر ولی مشكلش این بود كه تا صبح بخاطر سروصدایی ماشینا نتونستیم بخوابیم و صبح كه زود زدیم بیرون به سمت ساوه حركت كردیم اوایل مسیر خیلی خوب بود آب جوب و درخت و باغ مخصوصاً سمت شهریار ولی یك هو از اون همه خنكی و سرسبزی زدیم بیرون و وارد دشتی باز با بوته های كوچك مواجه شدیم كه نشون میدادن از آب و سایه و خنكی خبری نیست خیلی هوا گرم ب
اول قرار بود كه یك روز اضافه تو اصفهان بمونیم ولی نشد و تصمیم گرفتیم صبح زودتر بزنیم بیرون كه برناممون تا شهر رضا بود رو بیایم بجاش شهر رضا كه حدود ٨٠ كیلومتر بود و تا ظهر میرسيديم استراحت كنیم هم از برنامه جلو باشیم هم استراحت كرده باشم ولی صبح از شدت خستگی خواب موندیم و حدود ساعت ٧:٣٠ صبح بیدار شدیم كه آقا محسن زحمت كشیده بودن صبحونه حاظر كرده بودن دیگه جاتون خالی تا صبحونه رو خوردیم و وسایل رو جمع كردیم و زدیم بیرون با آقا محسن خداحافظی كرد
اول قرار بود كه یك روز اضافه تو اصفهان بمونیم ولی نشد و تصمیم گرفتیم صبح زودتر بزنیم بیرون كه برناممون تا شهر رضا بود رو بیایم بجاش شهر رضا كه حدود ٨٠ كیلومتر بود و تا ظهر میرسيديم استراحت كنیم هم از برنامه جلو باشیم هم استراحت كرده باشم ولی صبح از شدت خستگی خواب موندیم و حدود ساعت ٧:٣٠ صبح بیدار شدیم كه آقا محسن زحمت كشیده بودن صبحونه حاظر كرده بودن دیگه جاتون خالی تا صبحونه رو خوردیم و وسایل رو جمع كردیم و زدیم بیرون با آقا محسن خداحافظی كرد
سفر از دریای كاسپین(خزر)به خلیج همیشه فارس كه دیروز پنج شنبه حدود ساعت٣ بعدظهر از نوشهر استارت زدیم به سمت بوشهر.اول سفر كه خیلی خوب شروع شدش و اتفاقهای خوبی افتاد و اولین تجربه ركاب زدن جاده چالوس كه خیلی خوب بود مسیر كه واقعاً عالی بود دیشب برای كمپ كردن با مسجد كه صحبت كردیم مثل همیشه نداشتم بمونیم و چند رستورانم رفتیم كه اوناهم هزینه میخواستم بخاطر كمپ ولی ما تصمیم گرفته بوديم بخاطر كمپ كردن هزینه ای ندیمو در كمال ناباوری یه باقچه بود كه
خیلی جوون بوديم. هنوز نه من و نه اون به 25 سال نرسیده بوديم. قوی و با انرژی و پر از امید. داشتیم از سربالایی یکی از خیابونای آفریقا بالا میرفتیم. جفتمون عاشق فیلم "شب های روشن" موتمن بوديم. دیالوگ "این سر بالایی پدر آدمو درمیاره" که به یک بحث مفصل بین رویا و استاد توی فیلم ختم میشه رو شروع کرد و تا وسط هاش ادامه داد. گفت برام یه شعر بخون. من از اصلانی براش یه شعر خوندم و تا انتهای اون کوچه بلند رفتیم.
همسر معلم عربی و ناظم و مدیر مدرسه‌ام و حامی و بزرگ و سخنران قدیم هیئت‌مان و یکی از نیک‌ترین و خواستنی‌ترین مردانی که در زندگی‌ام تا امروز دیده‌ام، بدرود دنیای میرا گفته بود. همین پنج‌شنبه‌ای که گذشت همسرش در خاک خفت تا بیدار شود. بر همان خاک جمعه قدم می‌زدیم. راهی ختم بوديم. پرسید چرا لباس سیاه به تن نکردی؟ گفتم چرا به تن کنم؟ گفت راهی ختمی، به احترام آنکه عزیزی از دست داده. گفتم اگر این‌جور باشد، هر روز باید سیاه بپوشم. و نرفتم سوی عزاء
همسر معلم عربی و ناظم و مدیر مدرسه‌ام و حامی و بزرگ و سخنران قدیم هیئت‌مان و یکی از نیک‌ترین و خواستنی‌ترین مردانی که در زندگی‌ام تا امروز دیده‌ام، بدرود دنیای میرا گفته بود. همین پنج‌شنبه‌ای که گذشت همسرش در خاک خفت تا بیدار شود. بر همان خاک جمعه قدم می‌زدیم. راهی ختم بوديم. پرسید چرا لباس سیاه به تن نکردی؟ گفتم چرا به تن کنم؟ گفت راهی ختمی، به احترام آنکه عزیزی از دست داده. گفتم اگر این‌جور باشد، هر روز باید سیاه بپوشم. و نرفتم سوی عزاء
هنوز توی حس و حال قشنگ اون بوسه بودم مانتو و شلوار مدرسه مو پوشیدم مقعنه مو انداختم رو شونم و کیفم گرفتم دستم رفتم پایین پشت میز نشستم حواسم به اتفاق توی حموم بود و لبخنده گنده رو لبام بود سیاوش: الهی قربون خانوم خوشگلم بشم که حواسش هنوز پرته عشق جان من کاشی زودتر کنکورش بده و عروسی کنیم اخ عاشقتم گل دختر تمام حواسم بهش بود که ماکان بهش نزدیک شد خواست بزنه تو سرش که فریادم رفت هوا « مااااکااااان » کپ کرد نفس حواسش جمع شد از عصبانیت درحال منفج
آهنگ جدید مسعود صادقلو به نام خاص بوديم خاص بوديم موزیک جدید مسعود صادقلو با کیفیت بالا از جناب موزیک با دو کیفیت 320 ، 128 Download The New Masoud Sadeghloo Song Khas Boodim لینک پرسرعت دانلود آهنگ خاص بوديم + پخش آنلاین   متن آهنگ مسعود صادقلو خاص بوديم   مثه من تنها مثه […]
نوشته دانلود آهنگ جدید مسعود صادقلو خاص بوديم اولین بار در دانلود آهنگ جدید ایرانی - جناب موزیک. پدیدار شد.
دانلود سریال
آنچه كه طلبه را بالا می‌برد، تزكیه می‌كند و معراج طلبه می‌شود، عرفان عملی است؛ نه عرفان نظرى!!
#حضرت_امام‌‌ای (مدظله‌العالی) :
كسى بود كه آشنا و دوست نزدیك ما بود و در عرفان هم مسلط بود. حالا بنده كه خودم وارد نبودم، اما كسانى كه وارد بودند، می‌گفتند ایشان در عرفان نظرى توى حوزه‌ها نظیر ندارد. به اعتقاد من او هیچ حظّى از عرفان نداشت!! جلسه داشتیم، نشسته بوديم، گفته بوديم، شنیده بوديم؛ اما می‌دانستم كه آن آقا واقعاً هی
«حواسم به پرسش پسرم نبود. وقتی پرسید هزینه دکتر رفتن من چقدر می‌شود، گفتم خیلی بیشتر از هزینه ویزیت و دارو. چیزی نگفت بعد این پرسش و پاسخ تا به خانه رسيديم.» این را پدری می‌گفت که کلماتش خیس می‌خورد در اشکی که از چشمش می‌آمد و ادامه داد: به خانه که رسيديم، میهمان داشتیم و میان میهمانان حرف حقوق پیش آمد و به کاهش حقوق رسید و اینکه فلان مبلغ کم شده است. اواخر شب که میهمانان رفتند، پسرم گفت: نمی‌خواهد دکتر برویم! پرسیدم: چرا؟ اشک بود که کلمات پ
آهنگ کابوس میراث مرغان آشیانه پریدند از قفسمرغان آشیانه پریدند از قفسما را که آشیانه قفس شدکجا رویم کجا رویم کجا رویم؟کجا بوديم ببین کجا رسيديم؟کجا بوديم ببین کجا رسيديم؟کجا خواب چنین روزو می دیدیم؟کجا خواب چنین روزو می دیدیم؟07-music
از اخرین عکسی پنج تاییمون که خوشحالیم و شکل یه خانواده خوشبخت داریم 7ساله میگذره نوروز 92 بود نه من ازدواج کرده بودم نه تو و یه میثم کوچولو اومده بود تو خونوادمون چقد با وجود مشکلات اونروزا خوشحال بوديم یادم میاد یه عکس دوتایی گرفتیم تو اون عکس همو محکم بغل کرده بوديم. هنوز نمیفهمم چرا برامون این اتفاق افتاد چطور تکه ی وجودمو ازم گرفتن ک هنوز درد میکشم.نه تنها من، مطمینم توهم زجر میکشی وقتی یادت میاد چی بوديم چی شدیم.
گردآلود سفری چند روزه بوديم، آشفته و خاکی و خسته، کمی گرسنه و بسیار تشنه.
جاده خاکی را پرسان پیدا کره بوديم و در مسیر داغ و خلوت آن تا در باغ رانده بوديم.
بار دیگر نشانی را که معمار روی تکه کاغذی برایمان نوشته بود نگاه کردیم، و پلاک و رنگ سبز در و شیروانی زرد رنگ و دیوار خزه بسته که علامت اصلی بود همان بود که باید باشد.
در زدیم.
معمار آمد دم در، تعارف کرد.
رفتیم تو.
#مرگ در کاسه سر
#جواد مجابیداستان کوتاه
سلام واحترام .
اگروبلاک هواشناسی دشتستان رادنبال میکنیدحتمابخاطرداریدکه ازقبل خبرهفتمین سامانه بارشی راداده بوديم . اکنون که رفتاراین سامانه رابازنگری کرده ایم به این نتیجه رسيديم که هرچندشرایط برای بارش های گسترده وفراگیرمهیانیست. اماان شاء الله طی روزهای پنجشنبه 27آذرتاشنبه 29آذربارش هایی درسطح منطقه خواهیم داشت که برای مزارع مفیدومؤثرخواهدبود.لذاازروزچهارشنبه 26آذراین سیستم خودش راباپوشش ابردرسطح مناطق دشتستان ،حله وخشت وکنارت
یادداشتی بر کتاب«ما بد جایی ایستاده بوديم»رضا فکری سرگذشت غم‌انگیز رویای شورانگیز جوانی علی الله سلیمی : کجای تاریخ می توان ایستاد تا ردی از عبور ارابه‌های آن بر گرده نسلی که در آن برهه خاص زیسته برجای نمانده باشد؟ پاسخ رضا فکری، نویسنده رمان«ما بد جایی ایستاده بوديم»به این پرسش اساسی، روایت‎های درهم تنیده از زندگی یک نسل از جوانان ایرانی در یک دهه پرالتهاب است که دانشگاه به محلی برای سرکوب ذهن‌های پرسشگر تبدیل شد.
بخدا اگر این حرف ها را ما زده بوديم و ۷ سال کشور را در سراب وعده های خام به خاک سیاه نشانده بوديم رسانه هایشان نابودمان می کردند
تنها آورده برجام متنبه و متذ.جانا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
به سلامتیِ اونی که وقتی بوديم باهامون حال کرد ، اگه نبوديم ازمون یاد کرداونی که اگه بوديم دعامون کرد ، اگه نبوديم آرزومون کرداونی که وقتی بوديم خندید ، اونی که وقتی نبوديم نالیدسلامتیِ اونی که هرچند دلخور بود ولی واس دلخوشیِ ما خندید
ariamtwo|سایت علم و موزیك
فکر کنم باید حسابی خدا را شکر کنیم. فکر کنم دل خدا هم برامون سوخت . اگه باران نمیومد که حتما توی این آلودگی وحشتناک کاملا مرده بوديم. دیگه تنها چیزی که می تونه به دادمون برسه امدادهای غیبی است. فقط امیدوارم خدا هم بی خیال ما نشه
دیشب عروسی آرام بود. خواهر کوچیکه م. به لطف کرونا نتونستن جشن و مراسم عروسی داشته باشن. فقط ما بوديم و خواهر برادرای آرش. یه کم خونه ی ما بوديم، یه کم خونه ی بابای آرش، بعدشم رفتیم دور دور عروسی که خیلی خوش گذشت. البته اینجور عروسی کردنم برا خودش جالبه. دیروز صبح آرام رفت آرایشگاه، بعد یه لباس شبیه لباس عروس پوشید با تور و دسته گل. آرشم کت و شلوار پوشید و کراوات زد. کارتاشونم که آماده کرده بوديم. دیگه ناغافل رفتن در خونه فامیلامون زنگ می زدن که ک
B
خوشبخت بوديم اما هیچوقت نتونستیم از کنار هم بودن لذت ببریم چون باید پولامون رو پس انداز میکردیم واسه خونه همیشه هر چیزی رو که دوست داشتیم میگفتیم الان نه الان باید خونه بخریم. باهزارسختی و کُلی صرفه جویی کردن پولامون رو پس انداز کردیم بالاخره موفق شدیم خونه رو م. از فردای اون روز به فکر این بوديم لوازم خونمون رو جدید کنیم. گوشت و مرغ توخونه همیشه باشه میوه های چند رنگ داشته باشیم. با اومدن بچه به فکر این بوديم که بچمون لباساش خوب با
ما به چه چیزی تبدیل شده بوديم؟ به احمق هایی که فقط برای نیازهای اولیه می جنگیدن و فقط و فقط تلاش میکردند خودشون رو از خیل شکست خورده ها جدا کنن؟ از قلب های ما چی ساختن؟ چطور اینهمه دقیق قلب های ما رو نشونه گرفته بودن و ما بدون اینکه بفهمیم تبدیل به چیزی وحشتناک شده بوديم؟
با تمام دوستان دوردستی كه به نوعی بیش از بقیه درگیر ماجرای كرونا بودند، حرف كه می زدیم، به این نتیجه رسيديم كه در مقابل یه موضوع مشابه، رفتار همه ی آدمهای دنیا تقریبا یه سمت و سو به خودش می گیره . هرچند مردم ایران طی این چند وقت اخیر به خاطر تكرر ماجراها و بلاها، دیگه دارن به هر فرصتی به چشم یه موهبت برای به هم نزدیكتر شدن و مهربانی كردن نگاه می كنند . البته اغلب . كه هیچ چیز همیشگی نیست و كلیت هم نداره .
خیلی وقت نیست رسيديم خونه.با اینکه کلی از کار مدرسه مونده بود اما ترجیح دادم برم و حتی لبتاب هم با خودم نبردم که چه کار خوبی کردم!(البته الان ک مجبورم تا صبح بیدار بمونم بجاش ولی نه مجبور نیستم)فک کنم بعد از سال ۸۹ ک با دکتر کمپانی و ی سری از بچه های دانشگاه واسه پروژه پایانی کارشناسی رفتیم و توی مسیر آبشار رو هم دیدیم دیگه نرفته بودمیادمه هندونه هم گرفته بوديم و امروز چندبار یادش کردم و واس راحله هرچی یادم بود از اونروز گفتم یادش بخیر. واقع
پاییز جانحالا که تنها چند روزِ دیگر مهمان ما هستی، باید بگویمتو تقصیری نداشتی.ما آدم ها خیلی چیز ها را خراب کردیمساده و حواس پرت بوديم، آنجا که باید وا نمی دادیم وادادیمآنجا که باید رها می کردیم سخت گرفتیم.ما در لحظه زندگی کردن را بلد نبوديمامروز را در دیروز گذراندیم و فردا را قبل از امروز دلشوره گرفتیم.ما رویا داشتیم اما شجاعتِ جنگیدن برای رویاهایمان را نداشتیم.ما خودمان را دوست نداشتیم و دوست داشتنِ دیگری را بلد نبوديم، ما بندبازی ب
امروز یکی از دوستام بعد از 10 سال زنگ زد. هم اتاقی بوديم و پسر ساده ی خوبی بود. اتاق ما چون پسرای آرومتر و هم دل تری بوديم سر به سرش نمیزاشتیم ولی خب مطئنا اگه اتاق دیگه ای می افتاد خیلی اذیت می شد. دوران خوبی بود. خاطراتش هعی یچیز جالب اینه که این پسر میومد علاقه مندی هاش به دخترای کلاسشونو می گفت. منم واسه اینکه یکم بخندیم شمارشو با فامیل خودش و اون سه تا دختری که در هر مقطع عاشقشون می شد می ذاشتم.
خوشدلان افتادگان را نظری این ز غم پژ مردگان را مرحمی پیش از اینها همدم و هم راز یکدیگر بوديم با نشاط هم غمش همراه بوديم این چه گردیست پاشیده بر بالینمان سرد و بی روح کرده دل, آئینمان اون قدیما قصه نون بود و بس قرن ما بی مهری و دوری زهم بغض است و بس کو کجا رفت دستهای گرممان همزبانی همدلی را ما کجا گم کرده ایم هر سلامی مرحمی بود بر زخم دل هر نگاه مهربان آرامشی از بهر جان غصه همسایه درد جانکاه تو بود پایکوبی ونشاطش شادی روح تو بود در خم پس کوچه های ز
به گزارش "ورزش سه"، صادق صادقی کاپیتان تیم نفت مسجدسلیمان در گفتگو با خبرنگار ما درباره دیدار با شهر خودرو گفت: بازی سختی داشتیم، خیلی زود به گل رسيديم و تیم حریف فشار آورد. فکر می‌کنم به هیچ وجه عادلانه نبود که بازی را ببازیم و باید با امتیاز از مشهد باز می‌گشتیم. صادقی افزود: در دو بازی قبل مقابل شهرخودرو نباخته بوديم و در جام حذفی نیز شکستشان داده‌ بوديم، کادرفنی برنامه ریزی خیلی خوبی انجام داده بود و اگر کمی دقت و تمرکز خود را در دقا
داد عارفی از سر تمهیدسر قلیان خویش را به مریدگفت از آتش ای نکو کردارقدری آتش به روی آن بگذاربگرفت و ببرد و باز آوردعقد گوهر ز درج راز آوردگفت در دوزخ هر چه گردیدمدرکات جحیم را دیدمهیزم و آتش و ذغال نبوداخگری بهر اشتعال نبودهیچ کس آتشی نمی افروختهر کس از آتش خودش می سوختاستادی داشتم قریب ۱۴-۱۵ سال پیش ، از معاریف رشته تخصصی مزبور بود و صاحب تألیف و ترجمه.خیلی هم شوخ و خوش مزه بود و خاطرم هست که سه شنبه ها که با ایشان و استاد دیگری واحد داشتیم ،
آیا حتی امکان دارد که به کسی در گذشته فکر کرد؟ پس از جدایی مادام که عاشق هم بوديم، اجازه ندادیم که کوچک‌ترین لحظات‌مان، خردترین غم‌هامان از ما جدا شوند و پشت سرمان بمانند. صداها، بوها، درجات نور، حتی افکاری که به هم نگفته بوديم، همه‌ی این‌ها را با خود بردیم و همه زنده ماندند. هرگز از لذت بردن و رنج کشیدن از آن‌ها دست نکشیدیم. خاطره‌ای در بین نبود؛ عشقی خاموش‌نشدنی بود و داغ، بدون سایه، بدون عقب‌نشینی، بدون طفره.
فرح پهلوی همسر شاه مخلوع در اظهاراتی مداخله‌جویانه در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی اعلام کرد كه امیدوار است ایرانیان این‌بار نیز «دوران تاریکی» را سپری کنند!
برترین ها: فرح پهلوی همسر شاه مخلوع در اظهاراتی مداخله‌جویانه در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی اعلام کرد كه امیدوار است ایرانیان این‌بار نیز «دوران تاریکی» را سپری کنند!
به گزارش یک رسانه فارسی زبان؛ فرح پهلوی که بارها دشمنی و کینه خود را نسبت به انقلاب اسلامی نشان داده است در ادامه
دانلود فیلم جایی که عاشق بوديم با زیرنویس چسبیده فارسی دانلود فیلم جایی که عاشق بوديم ۲۰۲۰ با لینک مستقیم و کیفیت عالی دانلود فیلم جدید خارجی All the Bright Places 2020 با زیرنویس فارسی امتیاز : ۶٫۵ از ۱۰ | IMDB انتشار : ۲۰۲۰ کیفیت : ۴۸۰p , 1080p , 720p Web-DL زبان : زیرنویس فارسی مدت زمان : ۱۰۸ دقیقه محصول کشور : آمریکا ژانر : عاشقانه | درام کارگردان : Brett Haley نویسنده : Liz Hannah, Jennifer Niven ستاره ها : Elle Fanning, Justice Smith, Alexandra Shipp

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

یواشکی ها یه کتاب خووووب پایگاه تخصصی نماز اتومبیل پشمک چت|نداچت|چت|چتروم|چت روم|نازچت|نازی چت|باران چت| پرشین چت|عسل چت ---------------- تانی . خداحافظ رفیق مهربان و باوفایم