نتایج جستجو برای عبارت :

عزیزم درسته من مریضم ولی روحم پیشته

از شنبه امتحانام شوع میشه و من خودم فشار عصبی زیادی رو تحمل میکنم و انتظار دارم که دیگران درکم کنن ولي مامان بابام اصلا درک نمیکنن که هیچ هی نصیحت و پند و حرف های تکراری میزنن که باعث میشه قشار روحی وحشتناکی رو تحمل میکنم. میدونم همش به خاطر منه ولي از اولم نحوه بیانشون خوب نبود . درسته رشتم تجربیه درسته درسام سنگینه درسته باید رقابت کنم ولي اونا چی میدونن از ذهن خسته من؟؟؟ دیگه مغزم نمیکشه. با تمام وجود دارن عقده هاشون رو سر من خالی میکنن.
برای سومین بار فیلم شام آخر رو دیدم "من عاشق شدم عشق زمینی عشق آدمیزاد به آدمیزاد"پدره پسره به خانومه گف ۲۶ سال اونجوری زندگی کردی حالا ۱۰ سال عاشقانه زندگی کن "عشق" واژه ی گمشده ی این روزگار ما روزگاری که روز و شب هاش فقط زل میزنیم به یه صفحه ی بی روح روزشو شب میکنیم شبشو صبح ده سال پیشکش من به همون پنج سالشم قانعم که روحم مملو از عشق بشهشبیه تصور های نوجوونیمآغوش های ممتد بوسه های طولانی عشق بازی های تموم نشدنی طوری که روحم به آرامش ب
رفته بودم تابلو فرش بخرم. خب درسته که خیلی سر رشته ندارم ولي با سوال و جواب و زیر و رو کردن همه چیز می تونم بفهمم چه خبره! یک تابلو فرش را به قیمت عجیب و غریبی می داد. شک کردم و گفتم برم بازار هم قیمت کنم. باور نکردنی بود. تقریبا دو برابر قیمت بازار می داد.درسته که اجاره ها بالاست و . ولي آخه دو برابر قیمت دادن هم خیلی نامردیه 
خدا کارش درسته نمی دونم گیم آو ترونز یادتونه یا نه؟ دیدین اصلا؟ فصل آخر، شب قبل از جنگ با شاه شب، همه فکر می کردن فردا می میرن، تقریبا همه شون در یک چیز برابر بودن تقسیمِ مساوی مرگ. شب قشنگی بود، همه اونهایی که تو قلعه بودن با هم خاطره داشتن، یه زمان دوست بودن، یه زمان دشمن. یکی اسیر بود یکی زندان بان،جنگ کرده بودن، دسیسه کرده بودن ولي فردا یک چیز قطعی بود احتمالِ مرگ. برای همین تصمیم گرفتن خوش بگذرونن.
از شنبه امتحانام شوع میشه و من خودم فشار عصبی زیادی رو تحمل میکنم و انتظار دارم که دیگران درکم کنن ولي مامان بابام اصلا درک نمیکنن که هیچ هی نصیحت و پند و حرف های تکراری میزنن که باعث میشه قشار روحی وحشتناکی رو تحمل میکنم. میدونم همش به خاطر منه ولي از اولم نحوه بیانشون خوب نبود . درسته رشتم تجربیه درسته درسام سنگینه درسته باید رقابت کنم ولي اونا چی میدونن از ذهن خسته من؟؟؟ دیگه مغزم نمیکشه. با تمام وجود دارن عقده هاشون رو سر من خالی میکنن. ولي
اگر دکتر سید مجید حسینی رو دنبال کرده باشید حتما با کلیدواژه های خاص خودش برخورد کردید. یکی از اونها واژه یا عبارت "آدرس غلط" هست. آدرس غلط، لزوما غلط نیست. تمام بحث، اولویت بودن یک آدرسه. برای یک انسان نرمال مهم ترین چیز چیه؟ بقا. درسته؟ از نظر من این آدرس درسته. اما وقتی اولویت بشه مثلا آبرو. یعنی آبروی یک نفر مهم تر از بقای او بشه و بخواد ب دیگران هم این باور رو بخورانه، این آدرس غلطه. آدرس غلط در مثال مجید حسینی اشاره کردن به سلطان سکه و پیگیر
متن آهنگ سوتفاهم رضا شهبازی
منو تو بریدیم ازین زندگی بریدیم و هر ثانیه گم شدیم چه تصمیم سختی گرفتیم ولي دچار یه سوتفاهم شدیمبریدیم که خوشبخت باشیم نشد منو تو دوتا حس وارونه ایم چقد عاشقانه بهم باختیم منوتو شبیه دو دیوونه ایم .یه روزای از بس دلم پيشته که میپیچه عطر تو روی تنمیه روزایی اونقدر دلتنگتن که قلبم میخواد رد شه از پیرهنمواسم سخته از فکر تو رد بشم من این حسو باید واسه کی بگمبه هرکی رسیدم میپرسه کجاست من از تو به این ادما چی بگمبریدیم
مدادِ تویِ موهام رو باز میکنم و موهام شه پخش میشن دورم.بعد از جنگ طاقت فرسایی که با زیست داشتم،بینِ حدِ فاصلِ میز و بخاری جمع شدمباورت نمیشه تلالو،دل دل میزنم برای پنجشنبه ی هفته بعدعجیب ترین تصمیم زندگیمو گرفتم.حس میکنم روحم اونجا آروم میشهوقتش که رسید سوپرایزت میکنم جانِ دلدارم سعی میکنم خودمو بشناسمکاملتر از الانمثل ذوقِ زیر پوستیم برایِ درست کردنِ پابندِ مدنظرم.مخصوصا از نوعِ خلخالش!با یه پیرهنِ نسکافه ای رنگِ آینه دوزی شده
از بس این دل بی تو آشوبه دستم نیست دل با تو میکوبه
دیوونه عشق تو شد همه چیزم این خونه فقط جای توه تو عزيزم
هرچی که داشتم و نداشتم پای چشای تو گذاشتم
کاشکی بگوش برسونن هیچکی رو جای تو نذاشتم
هرجوری در بری عزيزم من که به عشق تو مريضم
دنیای من ترانه هامه دنیامو به پای تو میریزم
از وقتی چشماتو دیدم من از دنیا با عشقت بریدم من
از حرفام میفهمی آشوبم من با تو آرومه آرومم
هرچی که داشتم و نداشتم پای چشای تو گذاشتم
کاشکی به گوشت برسونن هیچکی رو جای ت
 
درسته که ساسی مانکن حتی تو خواب هم نمی‌دید آهنگش تو مدارس پخش شه؛ ولي این‌که تو برهه‌ی حساس کنونی، بحث آهنگش به تلویزیون ملی و صحن علنی مجلس کشیده شه رو دیگه حتی ابن سیرین هم نمی‌تونست حدس بزنه. واقعا که عزت و ذلت دست خداست. جوک ولطیفه تصاویربامزه
 
درسته که ساسی مانکن حتی تو خواب هم نمی‌دید آهنگش تو مدارس پخش شه؛ ولي این‌که تو برهه‌ی حساس کنونی، بحث آهنگش به تلویزیون ملی و صحن علنی مجلس کشیده شه رو دیگه حتی ابن سیرین هم نمی‌تونست حدس بزنه. واقعا که عزت و ذلت دست خداست. جوک ولطیفه تصاویربامزه
برای شادی روحم… کمی غــزل، لطفاً
 
دلم پر از غم و درد است… راهِ حل لطفاً
 
همیشه کام مـــــرا تلخ می کند دنیـا…
 
به قدرِ تلخیِ دنیــــای تان… عسل لطفاً
 
مرا به حالِ خودم ول کنیـــــد آدم هـا…
 
فقـــــط برای دمی… گریـــــه لااقـل ،لطفاً
 
کسی میان شما عشق را نمــــی فهمد…
 
ادا…دروغ… بس است این همــه دغل لطفاً
 
کجاست کوه کنـــــی تا نشان دهد اصلاً…
 
به حرف نیست که عاشق شدن&hellip
 بذار بگم حرفامو یکم آروم بشم دیگه دارم از چشمات خجالت میکشم
نگو برو میدونی که من بی طاقتم اگه میام و میرم شده این عادتم
(من دوست دارم و میدونی قلبم جای توه واسه همیشه
اونقدر تو مهربونی روحم واست پر میکشه)۲
(بده نفس بی جونم بدون تو نمیتونم
تو که خدای احساسی میخوام واسه تو بخونم)۲
یه روزایی میگردم همش دنبال تو کنارمی ندارم خبر از حال تو
به هرکسی دل بستم چه ساده دل شکست
حالا دارم می فهمم به توه میشه دل بست
من دوست دارم و میدونی قلبم جای تو و
خزون به زندگیم زده عزيزم/ از روزی که خوردی زمین مريضم/ به چادرت قسم اگه بمونی/ تموم دنیا رو به پات میریزم/ چی شده که به پهلو دست میگیری/ بازم میگی حقمو پس می.خاطره دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
الوعده وفا عشقمآقاسامان عزيزم کجایی قربونت برمهیچ میدونی من مثل دیوونه ها شب رو به این امید صبح میکنم که فردا مهندس جان میاد  وقتی فردا میشه و نمیای ،بازم مثل دیوونه ها خودمو به خونه می رسونم میگم امشب مهندس جان میادباور کن آقای عزيزم کل شبام رو به این امید صبح کردم و کل روزهام با این امید به شب رسوندم حتی فکرشم سخته و دردناک ،همین جور  لحظه ها میان و میرن و من همچنان منتظر و امیدواردرسته دیگه گوشی ندارم عزيزم  ، گوشیمو   داداشم شد همون
آرام نمی شوماینبار داستان نه با چند رنگ و دست در کار انداختن و کلمه ردیف کردن پشت سر همدیگر درست نمیشودپیچیده به پاهایم و از ادامه راه باز می داردمخفقان غریبی در روحم احساس میکنمکه زوایای پنهان وجودم را به من نشان میدهدآن گوشه کنارها که دوست داشتنی نیست.چیزی نیست،مگر لعنتمگر عصبانیتو فریادبر سر هر که و هر چه علتش را نمی دانیم. برای آنان که ما را بی دلیل طرد کردندو آنان که خواستند بی وقفه به ما بگویند که چه باید فکر کنیم و چه نکنیم و چه باشیم
تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده استزندگی در دوستی با مرگ عالی تر شده استهر نگاهی می تواند خلوتم را بشكندكوزه‌ی تنهایی روحم سفالی تر شده استآخرین لبخند او هم غرق خواهد شد در آبماهِ در مرداب این شب ها هلالی تر شده استگفت تا كی صبر باید كرد؟ گفتم چاره چیست؟!دیدم این پاسخ، از آن پرسش سؤالی تر شده استزندگی را خواب می دانستم اما بعد از آنتازه می بینم حقیقت ها خیالی تر شده استماهی كم طاقتم! یک روز دیگر صبر كنتنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده است
ترانه و شعر آهنگ تنهاتر از من مهدی جهانیتنهاتر از من تنها مگه هست اشکامو دید و از پیشه من رفتمن مستو حیرون تو این خیابون خوندم با گریه باز زیر باروندیدی آخرشم دادمت از دست عزيزم عزيزمدلم از زندگی خستست عزيزم عزيزم مگه میشه رو تو چشم بست عزيزمدیدی آخرشم دادمت از دست عزيزم عزيزمدلم از زندگی خستست عزيزم عزيزم مگه میشه رو تو چشم بست عزيزمواست تموم شد این عشق جنون شد بالم شکستو بی آسمون شدمن مستو حیرون تنها و داغون دلتنگ میبارم همراه بارون.دیدی
خدای مهربانم. میخواهم رنگ تو باشم. رنگ مهربانی رنگ بخشش رنگ صبر رنگ عشق رنگ هیچ رنگ و بویی از تو برده ام؟؟؟ من قراره خلیفه الله باشم!!! آیینه تو باشم. خدای مهربانم، به روحم بتاب.تا رنگ تو بگیرد . اگر همرنگ ستاریت تو شود،چه عیب ها که پوشانده نمی شود. اگر رنگ غفاریت تو بگیرد،چه خطاها که بخشیده نمی شود. اگر رنگ ودوودیت تو بگیرد،چه دوستی ها شکل گیرد. اگر رنگ یا هادی،یا قاضی،یا جمیل،یا کریم،یا رحمن دوستت دارم.
کندنِ حنا یجور بیماریِ خاصیههمونطور که من با چنگ و دندان در حال درآوردنش از پشتِ دستممبالاخره زدمش!با اینکه شاید خیلی برای بقیه پیش پا افتاده و مسخره باشهکه حنا زدن هم شجاعت بخوادامابرای منی که تازه دارم پاورچین پاورچین از روی مرزا رد میشمخیلی عجیب و بزرگههرچند که فردا باید گپی بپوشم که آستیناش تا محدوده سرانگشت هام رو هم پوشش بدهصد البته هم که قراره عینِ قاتل تحت تعقیب از جلوی ناظم فرار کنمطرحِ پشتِ دستم دو قلبِ پیوسته در همه که عاملِ اتص
بی تفکر میگریم سست و بیحال از عقربه های ساعت تنفرگونه از درازای زمانهایی که سپری نمی شونداز کوتاهی لحظاتی که به آنی میگذرند بیزارم .بیزار خدای من از این ازدحام و شلوغی غم باری که روی دلم سقوط کرده است شده ام بیماربیمار شده ایم بیمار مریضیهای خویش سست و بیحال گیج تر از عقربه های زمان شده ام یک سیاره و به دور خود می چرخم پس از چندین ساعت باز هم در جای اول باز هم سست و بیحال و دلم پر از ازدحام  و روحم آشفته
بی تفکر میگریم سست و بیحال از عقربه های ساعت تنفرگونه از درازای زمانهایی که سپری نمی شونداز کوتاهی لحظاتی که به آنی میگذرند بیزارم .بیزار خدای من از این ازدحام و شلوغی غم باری که روی دلم سقوط کرده است شده ام بیماربیمار شده ایم بیمار مریضیهای خویش سست و بیحال گیج تر از عقربه های زمان شده ام یک سیاره و به دور خود می چرخم پس از چندین ساعت باز هم در جای اول باز هم سست و بیحال و دلم پر از ازدحام  و روحم آشفته
به مرحله ای از زندگی رسیدم که فکر می کنم برای هیچکس مهم نیستم. نمیدونم این فشار از درون کی منو متلاشی می کنم. دلم میخواد تلفن رو دستم بگیرم و شروع کنم با کسی درد و دل کردن بدون اینکه حتی بدونم اون کس کی هست فقط بدونم که می تونم بهش اعتماد کنم. شرایط پیچیده ای دارم. روحم مثل یه شیشه نازک خرد شده و داره ریز ریز روی زمین می افته و هر بار با افتادن هر تکه قلبم به صدا درمیاد. این منم، یه زن 34 ساله که گاهی که گاهی زیادی هم هست آرزوی مرگ داره.
من تو را می پرستم عزیز دلوقتی که لبخند می زنی یا اخم می کنیوقتی که بیدار می شوی و خواب می کنیوقتی به خواب می روی و دنیا خوابیده استمی پرستم تو را از پا تا سر ، از دست تا دستتقدیر من والاترین و بهترین تقدیر که کرده مستمن تو را می پرستم لیلای بی کرانمجنون تو هستم و خواهم بود جاودانحتی اگر جسمم به راه تو گردد فداحتی اگر روحم در پای تو گردد فناتنها تو را می پرستم تا ابد عزیز دل ، لیلا
اسم‌ش را بگذارم متواتراتِ ذهن‌م؟یا به‌تر است اسم‌ش را بگذارم تراوشاتِ این ذهن؟نه نه؛دومی‌اش ادبی نیست! خلاصه خیلی دوستت دارم عزیز دلم.وقتی به تو فکر می‌کنم،یادِ تمام چیزهائی می‌افتم که آرامش را،مثلِ ریشه‌ی یک درخت سبز،در روحم رشد می‌دهد.با تو،می‌شوم همان انسان ایده‌الی که سال‌هاست در جست‌و‌جویش،تمام شهر را گشته‌ام.کتاب‌خانه‌ها‌را،مسجد‌هارا،خیابان‌هارا‌،لای ورق‌های کتاب‌ها را! ای تمامِ‌من!ای دوست! ام‌شب که آن فکر به ذه
بهش بگو بهارمه . سبزه سبزه زارمه
بهش بگو تنها شدم . سکه بی بها شدم
بهش بگو دوستش دارم . قلبمو دستش میذارم
تو رو به خدا اگه دیدیش . بهش بگو دوستش دارم
عزيزم . عزيزم . من هنوزم دوستت دارم
عزيزم . عزيزم . اسمتو فریاد میزنم
عزيزم . عزيزم . من هنوزم دوستت دارم
عزيزم . عزيزم . عشقمو در راهت میذارم[Music] Darkhasti
بیشتر از دو هفته ست که همسر رو زیاد نمیبینم از سر کار که میاد سریعا میره سر ساختمون مواقعی هم که پیش همیم یا سر مسایل مهم زندگی صحبت میکنیم یا اگر هم معاشقه ای باشه نود درصدش بخش جسمیه فکرش تماما درگیر بدهی ها و مخارجومونهگناه داره ولي من. راستش اینه که روحم خسته ست.دلم کمی معاشقه روحی میخواد دلم میخواست مینشستیم و با هم حرف میزدیمنه حرف زدنی که مثل اکثر اوقات به دعوا منجر میشه دلم میخواست یه عالمه موضوع مشترک داشتیم و مینشتیم ساعتها
کمتر شنیدم گفته باشی از من زار هنگام رفتن هم نگفتی حق نگهدار گم گشته راهم در پس یک کوچه تنگ حالا منم بی تو بیابان گرد بی کار شبها که بالینی ندارم زیر سر تا شاید به رویایم شوی گاهی پدیدار از بس که بی خوابی شده شمع شب من می ترسم از هر روشنی هر صبح بیدار از طالع من گر بپرسد پیر دانا گویم نوشته واژگون تقدیرم انگار بی تو اگر عالم شود دارایی من سر می نهم بر یک فضای خالی و تار شبگرد تنها را نیازی بر قفس نیست حالا بکش دور من و جسمم تو دیوار روحم شده مانند
دانلود آهنگ جدید حسین تهی بنام روحدانلود آهنگ جدید ، شنیدنی و بسیار زیبا از حسین تهی بنام روح با لینک مستقیمو کیفیت عالی از پردیس موزیک… من مثه روحم هههمه جا بودم پــَاز بچگی بد شانس بودم مینداختم رو در نعلبچه بودم زورم کم بود[Music] Darkhasti
تابیده بر شب‌های من مهتاب رویتتابیده جانم در خم و پیچان مویتگر در سرم افتد دلم تنگت نباشدپر می‌زند روحم به محض شرح بویتسوی خودم، اما در این خود جز تو کس نیستدر خلوت خود پر زنم آشفته سویتآشفتگی‌های مرا از شانه وا کناز دست رفتم تا بیفتم پای کویتآیینه‌داری می‌کنی تا خویش بینیافتاده در آیینه‌های روبرویتای آرزوهای بزرگ سینه منغم نیست آن آنی که باشم آرزویتبر بالش پرواز شعرم خواب نازتدر برکه قدیسی است با آواز قویت19 آبان 1398 خورشیدی
تابیده بر شب‌های من مهتاب رویتتابیده جانم در خم و پیچان مویتگر در سرم افتد دلم تنگت نباشدپر می‌زند روحم به محض شرح بویتسوی خودم، اما در این خود جز تو کس نیستدر خلوت خود پر زنم آشفته سویتآشفتگی‌های مرا از شانه وا کناز دست رفتم تا بیفتم پای کویتآیینه‌داری می‌کنی تا خویش بینیافتاده در آیینه‌های روبرویتای آرزوهای بزرگ سینه منغم نیست آن آنی که باشم آرزویتبر بالش پرواز شعرم خواب نازتدر برکه قدیسی است با آواز قویت19 آبان 1398 خورشیدی
امروز صبح شوکه شدم پدر دوستم به رحمت خدا رفت و من چقدر متاثر و غمگینمروحشون شاد دلم به درد اومد واقعا درسته که هممون همچین روزی رو تجربه میکنیم اما وقتی ناراحتی عزیزانتو میبینی و کاری نمیتونی بکنی اونوقته که حضور خودتو بی فایده میدونی  فقط مرور زمان میتونه  این درد و غم رو کاهش بده  
این روزها هرکس مرا میبیند با چشمانی متعجب از لاغر شدن یهوییم تعریف می کندو علتش را جویا می شود می خواهد بداند کدام رژیم یا کدام ورزش را دنبال کرده ام که در مدت یک ماه اینقدر زیاد لاغر شده ام و من برای هیچ کدامشان نگفتم که یک روز از بالای قله ای بلند از باورهایم سقوط کردم و شکستم نگفتم که حتی یک جای سالم در روحم نمانده بود نگفتم که شب ها تن له شده ام را به رخت خواب میبردم و صبح ها نقاب بر چهره زده و لبخند میزدم نگفتم که هر شب از درد معده و فشارهای
عاشقانه ات میمانم لطیف. ظریف. شیرین. مثل رویا. مثل خیال. مثل آرزو. مثل خود تو. حسهایت متفاوت است. خیلی متفاوت. تو لطیف ترین حس دنیایی. روحم راصیقل میدهی. بی انکه، نگاهم کنی. قلبم را نوازش میکنی. بی انکه، لمسم کنی. با من زندگی میکنی. بی انکه، سهمم باشی. چقدر زیباست کنار توبودن. وچقدر شیرین است، داشتنت‌‌.سایت خاص
میترسم یادم بره کی بودم، قبلا چیکار میکردم و خانواده ای داشتم! بخشی از روحم هزاران کیلومتر از من دوره و منی که هیچ عادت به این تماسای تصویری ندارم بیشتر از هرکسی دارم اذیت میشم، کسی که نمیتونست تلفنی رو که کمی هم بیخود و بی جهت طولانی میشه رو تحمل کنه حالا باید عزیزانش رو از پشت دوربین موبایلش ببینه. دارم از همه ی اتفاقات فرار میکنم و موهام دونه دونه سفید میشن، دیگه میترسم عادی زندگی کنم از قضاوت شدن میترسم، از خالی و پوچ موندن میترسم، سایه

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

اقامت اروپا، مهاجرت به کانادا تربـیـــــت کــــــودک custome camdynxx52bv log روزمرگی درس خون ها، سوالات کنکور با پاسخ تشریحی، جزوات کنکوری، جزوات درسی، معرفی رشته های دانشگاهی سلطان فیلم فردای تازه ها