زندایی بکن توم

‏بگو دوچرخه.سیبیل بابات میچرخهبگو متکا.بخور از این کتکابگو چاقو.برو بچه دماغوبگو اشرف.دلم برات قش رفبگو مرسی.من آدمم تو خرسیبگو گلابی.رییس مسترابیبگو دمپایی.برو بغل زنداييبگو مسخره.اسم بابات اصغرهبگو راس میگی.کاسه تو بیار ماست بگیر(بچگی ما تو این حاضر جوابیا گذشت)دی تی آموز

پادشاه یکی از وبلاگ نویسان به من گفت خودم را برتر می بینم . این واقعیت ندارد . اتفاقا من ادم بی ادعایی هستم اما یه چیزهایی واقعیست و می خواهم فریاد کنم .در کل عمرم هیچ چیز برایم زیبا تر از رهایی از قید و بند نبود. هرگز از ارایش انقدر خوشحال نشدم انقدر که مردم خوشحال شدند. باور داشتم که زیبا هستم . این یک حقیقت است و دلیل بر غرور من نیست اما سعی در کتمان ان عجیب است. یادش بخیر کسی می گفت زندايي من اینهمه از بچه های شما تعریف می کنم شما هم از بچه های م�

شماره 1 : اخبار حوادث,رومه حوادث،حوادث,حوادث روز،حوادث ایران به دختر, حوادث روز,حوادث ایران,حوادث امروز,اخبار حوادث,اخبارحوادث, جنسی
شماره 2 : گروهی به یک خانم معلم در جنوب تهران - ایران نازآخرین چندی قبل دختر 22 ساله‌یی‌ به‌ نام‌ فهیمه‌ برای‌ رفتن‌ به‌ آموزشگاه‌ از منزل‌شان
شماره 3 : داستان خواندنی من و زندايي الهام …+18داستانی عبرت انگیز و خواندنی داستان برمیگرده به خیلی وقت پیش تر ازاینا،موقعی که من همش ۷

بلاخره با وساطت این خانم عروس خانم خودش میره منزل خودشون و از طرفی چون مادر زن آتیش بیار شدند و برادرزن هم چشمشون رو در برابر همه دست و دلبازی م-ن بستند و با بی ادبی به منزل پدر م-ن رفتند و پیش در وهمسایه آبروریزی راه انداختند به همسرش میگه دیگه هیچ کدوم از خانواده تُ اینجا نبینم چون دلم تا قیامت از شما چرکین شده!!!از طرفی این داستان جنجالی توو کل فامیل و دوست و همسایه پخش میشه و چون هیچ کسی انتظار نداشت عروس خانم این همه جنجال برانگیز باشه می�

 نذارید بچه هاتون افسار کش شما باشند! وقتی بچه های نفهمی رو تربیت کردیم! بچه هایی که جز به خودشون و ارامش مورد نظرشون به چیز دیگه ای فکر نمیکنند!براشون مهم نیست، پدر و مادر ها هم به خواهر و برادر نیاز دارند و مادربزرگها و پدر بزرگ ها به  اتحاد و همدلیفرزندانشون بیش از هر دوره ی دیگه ای نیازمند ترن! این بحث ها بین نوه های مونثبیشتر از نوع مذکره! این دخترا هستند که از برند کفش یا لباس دختر عمه، دختر دایی ؛دختر خاله وگاه حتی خاله و عمه مجرد هم ، ح

شماره 1 : باب چهارم در مقررات مختلفه-فصل اول :معافیت ها(مواد132تا146)با سلام و احترام ضمن عرض تشکر از زحماتی که متقبل می شوید بنظرم رسید این با توجه به اینکه این
شماره 2 : رازهایی که ن متأهل باید آن را بدانندسلام داداش گلم موقعی که شغل خودتو داری سعی کن مهارت های دیگه ای رو یاد بگیری اونم به صورت
شماره 3 : مجله اینترنتی برترین ها | پورتال خبری و سبک زندگیاگر شما هم به زودی عروس می شوید، پس از همین حالا باید به فکر زیبایی تان باشید. آیا به مدل
شما

به نام خدایی که دلخوری هارا از بین میبرد
در باب حساس شدن
 
قبلانا همه بهم میگفتن : مبینا چقدر حساسه ، چقدر جنبه نداری ! چرا وقتی باهات شوخی میکنیم ناراحت میشی ! فقط شوخی بود !
یه مدت شروع کردم به درست کردن این رفتار و مثلا میخواستم جنبه امو ببرم بالا ! میخواستم مثل همه اونایی باشم که وقتی باهاشون شوخی میشه ناراحت نمیشن و مردم کلی دوسشون دارن ، شروع کردم به اصلاح ، تو جمع بزرگی که باهام شوخی میشد میخندیدم پا به پاشون و هیچی نمیگفتم . راضی بودم

به نام خدایی که دلخوری هارا از بین میبرد
در باب حساس شدن
 
قبلانا همه بهم میگفتن : مبینا چقدر حساسه ، چقدر جنبه نداری ! چرا وقتی باهات شوخی میکنیم ناراحت میشی ! فقط شوخی بود !
یه مدت شروع کردم به درست کردن این رفتار و مثلا میخواستم جنبه امو ببرم بالا ! میخواستم مثل همه اونایی باشم که وقتی باهاشون شوخی میشه ناراحت نمیشن و مردم کلی دوسشون دارن ، شروع کردم به اصلاح ، تو جمع بزرگی که باهام شوخی میشد میخندیدم پا به پاشون و هیچی نمیگفتم . راضی بودم

 دیروز یکی از شهرستانهای اطراف بودم ! کارهام که تموم شد فرمون رو کج کردم و قبلاینکه برگردم رفتم رستوران تا نهار بخورم! منتظر گارسون که بودم دیدم یه چهره ای برام خیلی آشناستچون فاصلمون تقریبا زیاد بود از خیرش گذشتم و درگیر صحبت و سفارش غذا شدم!بعدش هم با پسرک و مادرم صحبت کردم و وقتی که غذا رو اوردن مشغول خوردن شدم و ازطرفیوقتی غذا میخورم اصلا علاقه ای ندارم به دور و برم نگاه  کنم و ترجیح میدم با ارامش و مثل بچه ادمغذا بخورم کلاً چهره آشنا از ی