نتایج جستجو برای عبارت :

بنشين رفيقوم تا درد دل بگويوم

,    دانلود آهنگ بشین کنارم از مهستی,    دانلود اهنگ قدیمی مهستی بنشین کنار من,    دانلود آهنگ بنشین کنار من از مهستی ویکی صدا,    دانلود اهنگ بشین کنار من مهستی,    متن آهنگ بنشین کنار من مهستی,    دانلود اهنگ مهستی بنشین کنار من بنشین که داغونم,    دانلود اهنگ بنشین کنارم مهستی,    مهستی بنشین کنارم,    دانلود آهنگ قدیمی عزیز بشین به کنارم,    04-music
عزیز بنشین به کنارم
ز عشقت بی قرارم
جون تو طاقت ندارم
حالا مرو از کنارم
به خدا دوست می دارم
سر کوه بلند تا کی نشینم
عزیز بنشین به کنارم
کنار سرزمین گل.خانه دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
میگفت یکبار بنشین و فکرکن، وقتی قشنگ ذهنت را میگشتی، این طرف و آنطرفش را نگاه میکردی. جاهای مختلفش را میدیدی، وقتی از تاریک ترین تا روشن ترین نقطه های فکرت را پیدا کردی. بنشین و برای خودت سیصد شماره بگذار. از یک تا سیصد را بنویس و برای هر کدام یک خط جای خالی بگذار، حالا از شماره یک شروع کن و تک تک چیزهایی که در زندگیت میخواهی، از سیاه ترین تا سفید ترین بخش هایت را بنویس. اول فکر میکنی سیصد تا زیادیست، احتمالا روی ده یا بیست می ایستی، بیشتر مردم
از برای تو هست که اشک میریزم و از نو پارو میزنمتا آمدم تکه آینه هارا بچسبانم و خودم را بیابم سنگ شدند بی مهابا و پرفریبتو چرا؟تو چرا چنین شدی؟که از میان تن ها نمیشناسمتچشمانت را باز کنببین چگونه میرومبه تماشایم بنشینبه جرم تمام دوست داشتنت،انگاه که سرازیر شدی.به تماشایم بنشینهمچون سنگی گرانبهابگذار ثانیه ای دنیا وارونه شود .نترس پرواز خواهم کردکلاغ خواهم شد در سیاهیمرداب  فروخواهدم برد.بی سرزمینمدر آغوش هیچمتکه ای از ابرمکه فرو ریختم
متن آهنگ چه بگویم سالار عقیلی
چه بگویم نگفته هم پیداست غم این دل مگر یکیو دوتاست به همم ریخته است گیسویی به همم ریخته است مدت هاست چه بگویم نگفته هم پیداست غم این دل مگر یکیو دوتاست به همم ریخته است گیسویی به همم ریخته است مدت هاست یا برگرد یا آن دل را برگردان یا بنشین یا این آتش را بنشان آه ای جان آخر تا کی سرگردان ای زیبا ای رویا یا برگرد یا آن دل را برگردان یا بنشین یا این آتش را بنشان آه ای جان آخر تا کی سرگردان ای زیبا ای رویا
دانلود آهنگ جد
تو میروی و دیده ی من مانده بر آهتای ماهِ سفر کرده خدا پشت و پناهتای روشنیِ دیده سفر کردی و دارماز اشکِ روان آینه ای بر سرِ راهتآن شبنم افتاده به خاکم که ندارمبال و پرِ پرواز به خورشید نگاهتآیینه ی بختت ، سیهِ من شد و دیدمآینده ی خود در نگهِ چشمِ سیاهتچشمِ سیاهتتو را جویم ، تو را خواهممن از تو دوری ، نتوانمتو را جویم ، تو را خوانمبیا بنشین بر دامانمآن شبنم افتاده به خاکم که ندارمبال و پرِ پرواز به خورشید نگاهتتو را جویم ، تو را خواهممن از تو دور
در روزگاران پیش عاشقی بود كه به وفاداری در عشق مشهور بود. مدتها در آرزوی رسیدن به یار گذرانده بود تا اینكه روزی معشوق به او گفت: امشب برایت لوبیا پخته‌ام. آهسته بیا و در فلان اتاق منتطرم بنشین تا بیایم. عاشق خدا را سپاس گفت و به شكر این خبر خوش به فقیران نان و غذا داد.
 
مجله اینترنتی پرستو
ناز من، عشق من، از چشم ترم زود مرو / سر و جانم به فدایت ز برم زود مرو / نکنم شکوه که دیر آمده‌ای بر سر من / لااقل دیر چو آیی به‌سرم زود مرو / چشم پر حسرت من سیر ندیده‌ست ترا / بنشین یک دم و از چشم ترم زود مرو
مجله رویا؛ مجله فرهنگی و سرگرمی
کد آهنگ پیشواز همراه اول تابهار دلنشین علیرضا قربانی,دانلود آهنگ تابهار دلنشین علیرضا قربانی کیفیت 320,دانلود آهنگ جدید تابهار دلنشین علیرضا قربانی,دانلود ترانه تابهار دلنشین علیرضا قربانی,کد آهنگ پیشواز تابهار دلنشین علیرضا قربانی, تابهار دلنشین علیرضا قربانی,تکست موزیک تابهار دلنشین علیرضا قربانی,کد موزیک تابهار دلنشین علیرضا قربانی,سایت موزیک,دانلود موزیک ویدیو تابهار دلنشین علیرضا قربانی,متن آهنگ تابهار دلنشین علیرضا قربانی,دانل
در پی چشمت شهر به شهر خانه به خانه شدم روانه .
گل عشقم را چیدی دانه به دانه چه عاشقانه
آرام آرام آتش به دلم زدی بنشین که خوش آمدی رویای من
این تو این جان من شوق چشمان من عاشق حامی کشی زیبای من
در پی چشمت شهر به شهر خانه به خانه شدم روانه
گل عشقم را چیدی دانه به دانه چه عاشقانه
مثل تو دنیا ندیده فصل عشق ما رسیده 
رونمایی کردی و یک شهر دستش را بریده
کفرم و دینم تو هستی هر چی میبینم تو هستی
بیستون ها می کنم من چون که شیرینم تا هستی
در پی چشمت شه
قومی متفکرند اندر ره دینقومی به گمان فتاده در راه یقینمیترسم از آن که بانگ آید روزیکای بیخبران راه نه آنست و نه این ==========برخیز و مخور غم جهان گذرانبنشین و دمی به شادمانی گذراندر طبع جهان اگر وفایی بودینوبت بتو خود نیامدی از دگران
نقد شعر فرناز_جعفرزادگان ، در مجله وزین شهرگان کانادا به قلم، دکتر داوود رضا کاظمی https://shahrgon.com/barresi/%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4-%da%a9%d9%88%d8%aa%d8%a7%d9%87-%d8%b3%d8%b1%d9%88%d8%af%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d9%81%d8%b1%d9%86%d8%a7%d8%b2-%d8%ac%d8%b9%d9%81%d8%b1%d8%b2%d8%a7%d8%af/ *«عاشقانه با پرنده ی آب های دور» خوانش کوتاه سروده ای از فرناز جعفر زادگان* نوشته، دکتر داوود رضا کاظمی ای پرنده ی آب های دور بیا بر شانه ام بنشین نترس من
سیاه سوخته عقد کرد. امشب تو اینستاگرام دیدم پست گذاشته عقد کرده. حس خاصی نداشتم فقط انگار سرم سبک شد یهو. همه پشماشون ریخته بود از این حرکتش. سمیه بهم پیام داد. مریم بهم زنگ زد. ایکس بهم پیام داد. درسته ک به کسی ک میخواستم نرسیدم ولی اینکه تو این بین دوستای خوبی مثل سمیه و مریم پیدا کردم روشنم می‌دارد.
ای عشق به فریاد دل زار برسچون طبیبی به دل غمزده بیمار برسبنشین باز طبیبانه کنار دل خونغم برون کن ز دل و بر من خمّار برسروشنی بخش به تاریک دل محزونمنور امید بتاب و به من تار برسعالم ار نور ز مهری داردتو ز مهر رخت ای ماه پری وار برسطلعت خویش مپوشان که شود تار جهاننور امید به تاریکی بازار برسکم کن این فاصله را بر من مسکین روزیاز ره دور چو ناجی غریق یار برسمی سرایم اگر از دیده و دل شعر تریلطف کن چهره گشا بر من "یسار" برس۱۳۹۸.۱۰.۱۰  ۰۹:۴۶  "یسار"
چه قدر دلم گرفته است امشب چه قدر کم دارمت چه قدر ندارمت چه قدر خالیم چه قدر سردم چه قدر خستم تمام شده ام انگار درد دارم .انگار کسی یک چاقو برداشته و ذره ذره شکنجه ام می کند گمان نکنم این بار جان سالم به در ببرم خیلی زخم عمیق است خیلی خون از دست داده ام خیلی درد دارد می دانی یاد گرفته ام که با درد آرام باشم خو کنم و بسازم یاد گرفته ام که بنشینم و حرفی نزنم یاد گرفته ام که بخندم و اشکم را سرازیر نکنم یاد گرفته ام که صبر کنم از یک جایی به بعد سرم
دوش هرکاری که کردم دل موجانگرهد هرچه بس گوم بنشین گوش به حرفانگرهد مثل یه بچه کوچیری پاهانه کفت به زمین هی ایچرخیدوایقارنیدوهیچی وانگرهد دل نازک به یه حرف کوچیری قهر ایکنه کاشکی از روز اول پاس منه دنیا نگرهد دل به دست آر مرو کعبه به مهمون خدا که خدا گوش به لبیک ودعاها نگرهد دقت اشکسته ایر اه بکنه وقت صحر آسمون وزمین حمله سروپانگرهد پیلت خرجکن ورنده دست عروون که خدا ارج تونه از همه درها نگرهد ((سرپرست))هرچی تری هیچ دل اشکسته مکن که توبه نزدخدا
بهار در راه است و زندگی بر مدار سبز‌شدن. بیا پیاله‌ای چای بنوشیم، زیر اولین باران بهار، با هم. من شمارش را آغاز کرده‌ام؛ که بهار بیاید و در اولین بارانش، پیاله‌ای چایِ تلخ و گرم، بنوشیم. تو سماور را روشن کن، دو استکان چای بریز و لبِ پنجره بنشین. نبات و شکلات و شیرینی‌اش، با من. مگذار پرنده، دوباره در خیابان بمیرد.
جرالدین دخترم، از تو دورم، ولی یک لحظه تصویر تو از دیدگانم دور نمی شود. اما تو کجایی؟ در پاریس روی صحنه ی تئاتر پر شکوه شانزه لیزه. این را می دانم و چنان است که در این سکوت شبانگاهی، آهنگ قدمهایت را می شنوم. شنیده ام نقش تو در این نمایش پر شکوه، نقش آن دختر زیبای حاکمی است که اسیر خان تاتار شده است. جرالدین، در نقش ستاره باش اما اگر فریاد تحسین آمیز تماشاگران و عطر مستی آور گلهایی که برایت فرستاده اند تو را فرصت هوشیاری داد، بنشین و نامه ام را ب
توی لحظه‌های غیرمنتظره‌ای، ناگهان متوجه می‌شم بابا دیگه نیست. و اون لحظه‌ها بالاخره من رو می‌کشن. دارم به انصراف از دانشگاه فکر می‌کنم، کاملا جدی. به خودم گفتم تو همیشه نباید اونی باشی که همه چیز رو با چنگ و دندون نگه می‌داره و به بار روانی‌ای که در پی داره، فکر نمی‌کنه. تازه تونستم خودم رو جمع کنم. توی گاه کار کنم، نقاشی‌های تزئینی بکشم و بم، کلاس یوگا برم و زبان فرانسه یاد بگیرم. آیا تهران رفتن و تلاش برای گرفتن مدرک ارشدی که ذ
آه ای عشق میشود این بار آخرین اشتباه من باشی؟ میشود توی آسمان دلم بِنِشینی و ماه من باشی؟ در مصافی که نابرابر بود دین خود را به دست تو دادم من خودم خواستم که تو عمری بی بهانه گناه من باشی گم شدم لابه لای تنهایی، کور سویی نمانده در قلبم مثل طفلی مطیع و فرمانبر می شود سربراه من باشی؟ بنشین رو بروی چشمانم خط بزن سطر های غمگین را با خودت هی مرور کن تا صبح، خیره در هر نگاه من باشی در شبیخون تلخ حسرتها ،! من و تو یک پناه می خواهیم دستهای مرا بگیر و ببر
برگرد، عاشق‌ترین همدرد، آخر چگونه از خیالت بگذرم، برگرد و غمگینم مکن شب‌ها، ای آخرین رویا، من بی تو از رویای خود تنهاترم، تنهاتر از اینم مکن مرا بگیر، آتشم بزن و جان بده به من و در سپیده‌ی جان، روشن باش مرا ببین، ای که بی تو منم، بی تو می‌شکنم، ای تمام جهان، با من باش شمع توام تو ببین، در اشک من بنشین، ای روشنای جهان، رو سوی سایه مکن بی من مرو به سفر، از گریه‌ام مگذر، ای بی تو من نگران، از من گلایه مکن مرا بگیر، آتشم بزن و جان بده به من و د ر س
بیا بنشین کمی برنامه ریزی کن ول اخبار زنده مردم ستیزی کن! جنگ ملت بر سر بیهودگی ست بمان شخصیتت را پایه ریزی کن! دمی با خود نشستن بهتر از صد، فال اثر دارد،بیا اندازه گیری کن! بازی دنیا هزاری زیر و بم دارد، نخور بازی ،نگاه اطراف بازی کن! "آرزو بر ما جوانان عیب نیست" محکم بشین، بلندپروانه سازی کن! من شاعری آواره ام، برگرد برو از زندگی لذت ببر،سرمایه داری کن! بهاری کز در آمد از ره دیوار،رفته در جوانی فکر آن فردای پیری کن.
میزی در وسط یک گذرگاه شلوغ در هنگ کنگ قرار داده اند، هر یک از عابرین که بخواهد می تواند بنشیند و سپس گروهی با شیرینی و نوای ویولن از او استقبال می کنند و در .طلا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد
آه ای عشق میشود این بار آخرین اشتباه من باشی؟ میشود توی آسمان دلم بِنِشینی و ماه من باشی؟ در مصافی که نابرابر بود دین خود را به دست تو دادم من خودم خواستم که تو عمری بی بهانه گناه من باشی گم شدم لابه لای تنهایی کور سویی نمانده در قلبم مثل طفلی مطیع و فرمانبر می شود سربراه من باشی؟ بنشین رو بروی چشمانم خط بزن سطر های غمگین را با خودت هی مرور کن تا صبح خیره در هر نگاه من باشی در شبیخون تلخ حسرتها من و تو یک پناه می خواهیم دستهای مرا بگیر و ببر تا که
برگرد عاشق ترین همدرد آخر چگونه از خیالت بگذرم برگرد و غمگینم مکن شب ها ای آخرین رویا من بی تو از روی ا ی خود تنهاترم تنها تر از اینم مکن مرا بگیر آتشم بزنو جان بده به منو در سپیده جان روشن باش مرا ببین ای که بی تو منم بی تو میشکنم ای تمام جهان با من باش شمع توام تو ببین در اشک من بنشین ای روشنای جهان رو سوی سایه مکن بی من مرا به سفر از گریه ام مگذر ای بی تو من نگران از من گلایه مکن مرا بگیر آتشم بزنو جان بده به منو در سپیده جان روشن باش مرا ببین ای ک
دانست چو با او به شکایت سخنم هستبرجست و به یک بوسه لبم بست
چون شرم زعریان شدنم در بر او بودشد اخگر سوزنده و بر پیرهنم جست
تبدارم و شادم که اگر یار درآیدباور نکند تا نکشد بر بدنم دست
هر آه که در حسرتش از سینه بر آمدزندانی غم بود و زندان تنم رست
این بی خبران در طلب هستی جامندغافل که نگاه تو شرابست و منم مست
فارغ بنشین بوسه زلب خواه نه گفتارکاندر نگه گرم تو شرابست و منم مست
سیمین بهبهانیاشعار شاعران معاصر
در امتداد خیس درختان رسیده‌ایاز گِل عبورکرده به انسان رسیده‌ایرویا بنفش می‌زند و برگ، ترشده استاز رنگ فصل ها که به باران رسیده‌ایدر شیب آن پیاده‌رویِ برگ‌های زردبا هر قدم به نرگس و بستان رسیده‌ایکم کم رسیده‌ام که بمیرم به عشق تووقتی تو از خیال فراوان رسیده‌ایبنشین کمی که خستگی از تن بدر کنیای خسته کز غبار بیابان رسیده‌ایآری چه مشکل است به سامان رسیدنممی‌بینمت ز دور به سامان رسیده‌ایمن کم‌کم از حضور تو رفتم ولی هنوزاحساس می‌کنم ت
آهنگ  #فارسی فوق العاده زیبا
از  #پرواز همای
نام اثر :#بانوی رویا های من
متن موسیقی :
عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم حالا که پیدا کردمت بنشین تماشایت کنم الماس اشک شوق را تاجی گیسویت نهم گلهای باغ عشق را زیب سراپایت کنم بنشین که با من هر نظر با چشم دل با چشم سَر هر لحظه خود را مست تر از روی زیبایت کنم بنشینم و بنشانمت آنسان که خواهم خانَمت وین جان بر لب مانده را مهمان لبهایت کنم بوسم تو را با هر نفس ای بخت دور از دسترس گر بانگ بردار
ای چشم خمارین تو و افسانه نازتوی زلف کمندین من و شبهای درازتشبها منم و چشمک محزون ثریابا اشک غم و زمزمه راز و نیازتبازآمدی ای شمع که با جمع نسازیبنشین و به پروانه بده سوز و گدازتگنجینه رازی است به هر مویت و زان مویهر چنبره ماری است به گنجینه رازتدر خویش زنیم آتش و خلقی به سرآریمباشد که ببینیم بدین شعبده بازتصد دشت و دمن صاف و تراز آمد و یک بارای جاده انصاف ندیدیم ترازتشهری به تو یار است و غریب این همه محرومای شاه به نازم دل درویش نوازتگاتاهای
نشستم تو اتاقم، به ایفل پشت مه نگاه میکنم. صدای منیر وکیلی طنین انداخته توی خونه: تو بیو تی ما بنشین وای بلال طبیب دردُم لای لایی گل نای نایی گل وای دو هر نومدی مو مردم در غمِ ندیدنت ، وای بلال علیل و زردُم لای لایی گل نای نایی گل وای دو هر نومدی مو مردم یهو انگار دیگه صداش از توی بلندگو نمیاد. انگار اینجا نشسته گوشه ی این تخت داره میخونه. با یه لبخند و موهای مشکی ای که تاب خورده روی شونه هاش. بهش میگم: "منیر جون دوست داشتم زندگی ای مثل تو داشتم، که
 
دانلود آهنگ جدید سالار عقیلی چه بگویم
Download New Music Salar Aghili Che Begooyam
ترانه : محمدمهدی سیار | تنظیم سازهای آتیک : فرید سعادتمند تنظیم سازهای الکترونیک : میلاد بیضا | میکس : نوید صالح زاده | مسترینک : امید اصغری
آهنگ جدید سالار عقیلی بنام چه بگویم نگفته هم پیداست غمه این دل

 
متن آهنگ جدید سالار عقیلی چه بگویم
چه بگویم نگفته هم پیداست غمه این دل مگر یکی و دوتاست به همم ریخته است گیسویی به همم ریخته است مدت هاست
آه ای جان آخر تا کی سرگردان ای
 

ای دل به ادب بنشین برخیز ز بدخویی
-------- 
زیرا به ادب یابی آن چیز که می‌گویی

حاشا که چنان سودا یابند بدین صفرا
 --------
هیهات چنان رویی یابند به بی‌رویی

در عین نظر بنشین چون مردمک دیده
 --------
در خویش بجو ای دل آن چیز که می‌جویی

بگریز ز همسایه گر سایه نمی‌خواهی
 --------
در خود منگر زیرا در دیده خود مویی

گر غرقه دریایی این خاک چه پیمایی
 --------
ور بر لب دریایی چون روی نمی‌شویی

 منبع:http://shereno.comهجدهمین پرسش مهر
تفنگت را زمین بگذار. تفنگت را زمین بگذار؛ که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار. تفنگِ دستِ تو یعنی؛ زبانِ آتش و آهن. من امّا پیشِ این اهریمنی‌؛ ابزارِ بنیان کن، ندارم جز زبانِ دل. دلی لبریز از مهرِ تو؛ ای با دوستی، دشمن! زبانِ آتش و آهن؛ زبانِ خشم و خونریزی ست. زبانِ قهرِ چنگیزی ست. بیا… بنشین… بگو… بشنو. بگو… بشنو سخن؛ شاید فروغِ آدمیت راه در قلبِ تو بگشاید. فروغِ آدمیت؛ راه در قلبِ تو بگشاید.
قلبت را آرام کن
یک وقت هایی بنشین و خلوت کن با روح درونت
بیشتر لمس و تجربه اش كن
نگاه كن به نعمت هایت
نگاه کن به اطرافت
به خوشبختى هایت
به کسانی که مید.آذر کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
دکلمه رمانتیک و احساسی برف نو سلام، احمد شاملو
برف نو، برف نو، سلام، سلام!
بنشین، خوش نشسته ای بر بام.
پاکی آوردی - ای امید سپید!-
همه آلوده گی ست این .ماکان دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
بیا بنشین کمی برنامه ریزی کنول اخبار زنده مردم ستیزی کن!جنگ ملت بر سر بیهودگی ست بمان شخصیتت را پایه ریزی کن!دمی با خود نشستن بهتر از صد،فال اثر دارد،بیا اندازه گیری کن!بازی دنیا هزاری زیر و بم دارد، نخور بازی ،نگاه اطراف بازی کن!"آرزو بر ما جوانان عیب نیست"محکم بشین، بلندپروانه سازی کن!من شاعری آواره ام، برگرد برواز زندگی لذت ببر،سرمایه داری کن!بهاری کز در آمد از ره دیوار،رفتهدر جوانی فکر آن فردای پیری کن. 
اگر یک روز برای ابد ساکت ماندم .تو یادت بماند مرا .هوای شوریدگی ام را .دیوانگی و دلواپس ی هایم را .اگر یک روز دیر به قسم بعد از تو وفا کردم .تو یادت بماند مرا .تا یک عصر شهریوری .بنشین ی و برای فرزندان م همه چیز را بگویی .از تمام ان روز ها .اولین قدم زدن ها و اولین نبض ها ی عاشقی مان .از فرو ریختن و لرزیدن دل ها ی مان .از بیقراری هایم بگویی .باید بدانند که چرا همیشه غم نبود کسی را کشیدم .باید بدانند ان که گاهی برای ش گریستم که بوده .ان ویر
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───تا بهار دل نشین آمد به سوی چمن♬♫♪ ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن ♬♫♪چون نسیم نو بهار برآشیانم کن گذر♬♫♪ تا که گلباران شود کلبه ی ویران من ♬♫♪تا بهار زندگی آمد بیا آرام جان♬♫♪ تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان ♬♫♪چون سپندم بر سره آتش نشان بنشین همیچون سرشکم در کنار بنشین نشان سوز نهان♬♫♪ تا بهار دلنشین آمد از سوی چمن ♬♫♪ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن♬♫♪ چون نسیم نوبهار بر آشیانم کن گذ
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩی ﺍﺯ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻋﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ٬
ﮐﻪ ﺩﯾﺪ ﻣﺎﺭﯼ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺗﺸﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﺍﺳﺖ٬
ﭼﻮﺏ ﺩﺳﺘﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺗﺶ ﺑﺮﺩ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ٬
ﻣﺎﺭ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﭼﻮﺏ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺎﻻ میرﻓﺖ،
ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ حالتی ﺩﻓﺎﻋﯽ درآورد ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﯿﺶ ﺑﺰﻧﺪ
ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ میکنی؟
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﻧﺠﺎﺗﺖ ﺩﺍﺩﻡ٬
ﻣﺎﺭ ﮔﻔﺖ:
ﻣﮕﺮ نمیدانی که ﺳﺰﺍﯼ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ؟
ﻣﺮﺩ پاسخ داد:
ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺣﺮفیست ﮐ
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩی ﺍﺯ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻋﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ٬
ﮐﻪ ﺩﯾﺪ ﻣﺎﺭﯼ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺗﺸﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﺍﺳﺖ٬
ﭼﻮﺏ ﺩﺳﺘﯿﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺗﺶ ﺑﺮﺩ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ٬
ﻣﺎﺭ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﭼﻮﺏ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺎﻻ میرﻓﺖ،
ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ حالتی ﺩﻓﺎﻋﯽ درآورد ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﯿﺶ ﺑﺰﻧﺪ
ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ میکنی؟
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﻧﺠﺎﺗﺖ ﺩﺍﺩﻡ٬
ﻣﺎﺭ ﮔﻔﺖ:
ﻣﮕﺮ نمیدانی که ﺳﺰﺍﯼ ﻧﯿﮑﯽ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ؟
ﻣﺮﺩ پاسخ داد:
ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺣﺮفیست ﮐ
دانلود اهنگ ای دختره,دانلود اهنگ ای دختره هاتف,دانلود آهنگ آی دختره ابرو کمون,دانلود آهنگ شاد قدیمی آی دختره از هاتف,متن آهنگ آی دختره بله,دانلود آهنگ آی دختره آی دختره نگو که قلب پسره,دانلود آهنگ آی بانو بانو بانو بنشین روی زانو از آرمین نصرتی,آرمین نصرتی آی بانو,ارمین نصرتی ای دختره بلهام پی تری فول
شهر خموش‎همه تسخیر قلب دیوانه اندایمان محض چشمان تو دیوانه اندمرو زان رخ که ناز کرده امزهر غم قلب تنها کرده امشب بنشین از سحر دل گویمآن ترنم ساز مِی نسیم عشق گویملب نمای عطر تو شمع سوز می رومخزان عطر من شهر خموش می روممجنون یار
دانلود آهنگ جدید علی منتظری به نام بی سر و سامانم
Download New Music Ali Montazeri – Bi Saro Samanam
علی منتظری بی سر و سامانم
بی سر و سامانم دل دیوانم هوس صحبت عاشقانه کردهای تو همه جانم دل دیوانم تب دستان تو را بهانه کردهبنشین با ناز در کنج دلم خانه کن قلبم تنهاست این پیله رو پروانه کندلتنگم باز دلتنگم باز …بنشین با ناز ای سوره شیرین عشق دنیا زیباست هر جا برود دین عشقدنیا زیباست آره دنیا زیباست …
برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید .
دانلود آهنگ با
نشانه کمال روزی صلاح الدین ایوبی فرمانده مسلمانان در جنگ های صلیبی به خاطر كمبود بودجه نظامی نزد شخص ثروتمندی رفت تا شاید بتواند پولی برای ادامه جنگ هایش بگیرد. آن تاجر مبلغ مورد نیاز فرمانده مسلمانان را به او پرداخت كرد! صلاح الدین موقعی كه خواست از خانه بیرون برود رو به آن مرد نمود و پرسید: به نظر شما بین سه دین یهود و مسیح و اسلام كه با هم در جنگ هستند حق با كدامیك است؟؟؟ آن تاجر بزرگ گفت: بنشین تا یك داستان برایت بگویم بعد خودت نتیجه گیری ك
ای دلت آیینه ی ِروشن **ای دلت آیینه ی ِروشن،دشمن ِجان ِسیاهی باشخانمان سوز ِشبِ تاریك،چون فروغ ِصبحگاهی باش
گركه ازجان مایه نگذاری بهریاران،چیست سودِ تو؟پیش ِپایی تا كنی روشن،شمعْ سان درعمرْكاهی باش
جنبشی جوشی خروشی كن،تا نشان ِزندگی باشدای شده پابند چون مرداب،جوی ِخردی باش و راهی باش
درمحیطی كزحبابِ خود،می دهد هردم سری بربادگر به جان ِخویش می لرزی،بی زبان مانندِ ماهی باش
زآرزوهای دراز و دور،دستْ كوته دار وخوش بنشینپوستْ تختی زیر
بردی از یادم . دادی بر بادم . با یادت شادمدل به تو دادم . در دام افتادم . از غم آزادمدل به تو دادم . فتادم به بندای گل بر اشک خونینم نخندسوزم از سوز نگاهت هنوزچشم من باشد به راهت هنوز چه شد آنهمه پیمان . که از آن لب خندانبشنیدم و هرگز خبری نشد از آنکی آیی به برم . ای شمع سحرمدر بزمم نفسی . بنشین تاج سرم . تا از جان گذرم پا به سرم نه . جان به تنم دهچون به سر آمد . عمر بی ثمرم نشسته بر دل غبار غم . زآنکه من در دیار غمگشته ام غمگسار غم امید اهل وفا ت
بردی از یادم . دادی بر بادم . با یادت شادمدل به تو دادم . در دام افتادم . از غم آزادمدل به تو دادم . فتادم به بندای گل بر اشک خونینم نخندسوزم از سوز نگاهت هنوزچشم من باشد به راهت هنوز چه شد آنهمه پیمان . که از آن لب خندانبشنیدم و هرگز خبری نشد از آنکی آیی به برم . ای شمع سحرمدر بزمم نفسی . بنشین تاج سرم . تا از جان گذرم پا به سرم نه . جان به تنم دهچون به سر آمد . عمر بی ثمرم نشسته بر دل غبار غم . زآنکه من در دیار غمگشته ام غمگسار غم امید اهل وفا ت
استاتوس های کوتاه ِ ناب به روی تصاویر ِ خاص
عکس نوشته جدید
 
سلام عزیزان
سری جدید عکس نوشته های ناب و خاص تقدیم به شما

هوا که حسابی سرد شد صدایم کن روبرویم بنشین چشمهایت را ببند و فقط نفس بکش . . . هوا که حسابی سرد شد میتوانم نفس هایت را ببینم ببوسم و زنده بمانم ! هوا که سرد شد صدایم کن میخواهم جوانه بزنم ! حامد نیازیکافه پارسی | CAFEPARSI
متن آهنگ بردی از یادم دلکش و ویگن
بردی از یادم دادی بر بادم با یادت شادم دل به تو دادم در دام افتادم از غم آزادم دل به تو دادم فتادم به بند ای گل بر اشک خونینم بخند سوزم از سوز نگاهت هنوز چشم من باشد به راهت هنوز چه شد آن همه پیمان که از آن لب خندان بشنیدم و هرگز خبری نشد از آن کی آیی به برم ای شمع سحرم در بزمم نفسی بنشین تاج سحرم تا از جان گذرم پا به سرم نه جان به تنم ده چون به سرآید عمر خبرم ده نشسته بر دل غبارغم زانکه من در دیارغم گشته ام غمگ
معلم گفت: بنویس "سیاه" و پسرك ننوشت !
معلم گفت: هر چه می دانی بنویس !و پسرك گچ را در دست فشرد .معلم عصبانی بود و گفت : املای آن را نمی دانی؟  
سیاه آسان بود و پسرك چشمانش را به سطل قرمز رنگ كلاس دوخته بود .معلم سر او داد كشید و پسرك نگاهش را به دهان قرمز رنگ معلم دوخت ! و باز جوابی نداد. معلم به تخته كوبید و پسرك نگاه خود را به سمت انگشتان مشت شده معلم چرخاند و سكوت كرد .معلم بار دیگر فریاد زد: بنویس گفتم هر چه می دانی بنویس.!و پس

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

...رهگذر... یاس آپ فروشگاه اینترنتی دیجی نلا اجاره سند مسکونی برای ضمانت آزادی زندانی و متهم دانلود رایگان آهنگ های بی کلام(پلی بک) از خوانندگان مختلف