نتایج جستجو برای عبارت :

این اخریا هی میگفت چرا اخلاقام فرق کرده

اين جنگل چوب خوردهتوو نعره های خفیفش شیر لگد خورده دارهدریاست دریایِ  تابوترو شونه های نحیفش مُرغابی مُرده دارهطفلک همش لَنگ نونه اين سفره هرچی که داشته برداشته و بَذل کردهاز تشنگی نصفِ جونه اين مشک دستاشو عُمری نذر ابوالفضل کردهاين صورتِ استخونی از فقر سیلی که می خورددرد  و فراموش می کردالبته یادم نمیرهوقتی جوون بود با فوتخورشید و  خاموش می کردروحی که رو موج اف  اِممیشَست کنج اتاق وسرگرم بختِ خودش بودلبخند میزد به آفَت سیبی که نعش
زمان مدرسه یه رفیق داشتم كه واقعادخترخوبی بودميگفت همیشه یه جاتودلت براخودت نگه دار.حرفای درستی میكفت
ميگفت هيچوقت همه چیتوواسه كسی نزارمثلاخانوادت ممكنه یهوازدستشون بدی ونتونی زندگی كنی مثلاهمكارت مهمونت همسایت چون یروزممكنه بگه میخواستی نكنی .ومثالای مشابه.
یه جاتوزندگی براخودتون گذاشتین؟!بنظرتون اونایی ك خودشونویادشون رفته توزندگی وفقط غصشومیخورن چیكاركنن.
اگه هنوزهمه چیتوپای كسی نزاشتی خیلی مراقب باشســـــــــ ــــــ ـ
زمان مدرسه یه رفیق داشتم كه واقعادخترخوبی بودميگفت همیشه یه جاتودلت براخودت نگه دار.حرفای درستی میكفت
ميگفت هيچوقت همه چیتوواسه كسی نزارمثلاخانوادت ممكنه یهوازدستشون بدی ونتونی زندگی كنی مثلاهمكارت مهمونت همسایت چون یروزممكنه بگه میخواستی نكنی .ومثالای مشابه.
یه جاتوزندگی براخودتون گذاشتین؟!بنظرتون اونایی ك خودشونویادشون رفته توزندگی وفقط غصشومیخورن چیكاركنن.
اگه هنوزهمه چیتوپای كسی نزاشتی خیلی مراقب باشســـــــــ ــــــ ـ
امروز رفتم کتابخونه داخل نمازخونه نشسته بودم تا یکم استراحت کنم سه تا دختر 17 ساله 18 ساله هم اومده بودن یکیشون که از استرس کنکور داشت سکته میکرد دستش گذاشته بود روی قلبش و هي ميگفت استرس داره اگه قبول نشه چیکار کنه ، یکی دیگیشون تازه نامزد کرده بود ميگفت من چیکار کنم که نامزدم اين همه پول مشاور برام داده یکی دیگه هم بود که از بقیه دوست داشتنی تر بود ميگفت آخرش که باید شوهر کنیم اگه قبول نشدم که نشدم تهش دکتری هم بگیرم آخر باید برم کهنه بچه بشور
دیگه بریدم از اونکه ميگفت عاشقم بوداونی که یه زمون عشق من بودبهم ميگفت دوسم داره و تهش فهمیدم اون مال اون بودخیلی زود عوض شد و رفتش از اصلا نفهمیدم چه جوری همه چی مو بردشمن دلم تنگه . واسه وقتایی که حس میکردم سر تو رو شونم از اون روزی که رفتی همش تو خونمدیگه نی حس و حالی به خودت برسونمام پی تری فول
دیگه بریدم از اونکه ميگفت عاشقم بوداونی که یه زمون عشق من بودبهم ميگفت دوسم داره و تهش فهمیدم اون مال اون بودخیلی زود عوض شد و رفتش از اصلا نفهمیدم چه جوری همه چی مو بردشمن دلم تنگه . واسه وقتایی که حس میکردم سر تو رو شونم از اون روزی که رفتی همش تو خونمدیگه نی حس و حالی به خودت برسونمام پی تری فول
امسال به برکت اين ویروس کوچک اسیر شده ایم هر سال محرم کارمان بود التماس و دعا خدایا اربعین جا نمونیم، امسال انگار دسته جمعی ریپورتمان کردند. فکر کردم حالا که اربعین نمیریم چله بگیرم اون هم چه چله ایی. عزیزی گفت آخر زمان شده مردم چله می گیرند پاره شوند راست ميگفت یادم هست شهيدی کل قرآن را نذر کرده بود تا از بستر بیماری بلند شود به عملیات برسد که شهيد شود راست ميگفت مردم چله میگیرند پاره شوند من هم
خیلی دیر پیام داد. اونقد که شمارش بصورت ناشناس افتاد . دیگه اونقدر مث قدیما پروفایلشو چک نمیکردم. یعنی عمدا حذفش کردم که کمتر جلو چشام بیفته و کمتر پروفایلشو چک کنم و در نهایت شاید بتونم کمتر بهش فکر کنم. واتساپشو حذف کرده بود البته چندوقت پیش ميگفت میخوام حذفش کنم. فکر نمیکردم پیام بده فک میکردم تموم شد، بخاطر حرفایی که زده شد و بخاطر مشغله کاری ای که ميگفت دست کم تا شهریور طول میکشه. فکر میکردم بعد اون هم به نبودنم عادت میکنه.
بعد اين همه پیام داده که فقط امار بگیره. ولی خوب جوابشو دادم. یکم که بگزره هم اصن از گروه دخترای کلاسمون هم لفت میدم. نه اينکه اون به اصطلاح دوس قدیمی واسم مهم باشه که بخواد ناراحتم کنه فقط منو یاد خاطره هایی میندازه که واسش چه خون و دلی خوردم. خیر سرمون هم اتاقی انتخاب کردیم. البته چندین دفه میخواستم برم ولی هي گریه و زاری گفتم گناه داره. ولی اخريا دگ اصن ادم دیگه ای شده بود ???? منم خسته شدم خو ????یه سری برنامه ها دارم که برام دعا کنین که موفق بشم.
جواب تست شخصیت شناسیم اومد. روانشناس تعجب کرده بود از اينکه برگه ای که براش نوشته بودم با جواب تست 80 درصد مطابقت داشت و تعجب کرده بود از تناقضات! ظاهر بسیار آروم و خونسرد با لبخند که بقیه میگند چقدر ارومی و ارامش داری با جواب تست که ميگفت عصبیت بسیار بالا! فکر میکرد برونگرا هستم و جمع گریز در حالیکه درونگرا و جمع گریزم. بر خلاف ظاهر مذهبی ، باز بودن بالا! بقیه ش هم یا به شدت بالا یا به شدت پایین بود متوسط خیلی کم بود.
بلبلی شیفته ميگفت به گلکه جمال تو چراغ چمن استگفت، امروز که زیبا و خوشمرخ من شاهد هر انجمن استچونکه فردا شد و پژمرده شدمکیست آنکس که هواخواه من استبتن، اين پیرهن دلکش منچو گه شام بیائی، کفن استحرف امروز چه گوئی، فرداستکه تو را بر گل دیگر وطن استهمه جا بوی خوش و روی نتهمه جا سرو و گل و یاسمن استعشق آنست که در دل گنجدسخن است آنکه همی بر دهن استبهر معشوقه بمیرد عاشقکار باید، سخن است اين، سخن استمیشناسیم حقیقت ز مجازچون تو، بسیار درین نارون ا
من فکر میکنم بچه های امروزی (حالا انگار خودم چند سالمه) خیلی سر زبون دار تر و عاقل تر از ما هستند. و بهتر احساسات خودشون بروز میدن.پسرخاله ی من چهار سالشه. دو روز پیش با جدیت خاصی مشغول کشیدن دو تا نقاشی بود و سعی میکرد جفتشون شبیه هم باشن. از کبیر و صغیر هم به بچه کمک میکردن! آخرش گفت بالای یکیشون بنویسید هدیه من به نورا و بالای اون یکی بنویسید هدیه من به معصومه! فهمیدیم نورا دوست صمیمیشه و معصومه باهاش قهر کرده! واسه جفتشون عین هم نقاشی کشیده بو
اوففففف دوروزه تا وقت گیر میارم سریع میرم دیجی کالا تا سبد مو پر کنم چیزایی که میخوام خیلی زیادن تا الان 435 هزارتومن مه:/ و میدونم بهش اضافه میشه تازه سعی کردم خیلی به صرفه و محدود کنمT_T ی شوهر هم ندارم همین الان یهویی 2 میلیون پول بهم میداد ميگفت خنزل پنزلاتو تکمیل کن دیگه غر نزن:| به یک میلیون هم قانعم حتی:|||| +الکی مثلا اگه داشتم بهم اينقدر پول میداد???? همین دیشب بابام داشت غر میزد ميگفت چرا پولاتو خرج چیزای چرت و پرت میکنی؟ در صور
ببار ای برف , ببار ای برف سنگین بر مزارش
ببار ای برف , ببار ای برف غمگین بر مزارش
به من ميگفت برفو دوست داره
به من ميگفت اگه آروم بباره
موزیک ویدئو «ببار.آدخت دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.
من خاستگاری سنتی ک دونفر همو نمیشناسن وازاين واسط ها زنگ میزنن اين سبکی خوشم.نمیاد اصلا موافق اش نیستم خاستگاری سنتی در قالبی ک اون واسط دو طرف بشناسه خوبه اين ناشناس ها نه هيچی ما اين خیلی تعریف دادن گفتیم باشه طرف وضع مالی و.موقعیت کاری واين چیزاش خوب بود از ظاهرش هم خانوادش تعریف کردن ماررفتیم در پارک ببینیمش هيچی اقا خیلی خورد تو ذوقم از قد 190 خواهرش پشت تلفن ميگفت درصورتی که همقد خودم بود باورم نمیشد هنگ بودم ميگفت سفید و فلان اصن اونجو
مَلِک ميگفت:از جناب شجریانِ پدر،پرسیدن که:بعد از شما کی میتونه جاتون رو توی موسیقی ایران پر کنه؟! ایشونم جواب دادن:همایون(شجریان)و سینا سرلک کاری به جناب همایون شجریان ندارم که مَلِک در موردش ميگفت:همایون میتونست شجریان باشه،اما ترجیح داد معین یا هایده باشهتخصصی هم در موسیقی ندارم و نمیدونم که کارهای همایون شجریان در مسیر درست هستند یا نه و اينکه مَلِک درست گفته یا نه! اما منِ بی سواد در عرصه ی موسیقی،زمانی که سینا سرلک با مهراد جم خوند و
زشته اگه بگم هنوزم باب اسفنجی میبینم؟???? مخصوصا تو اين قرنطینه شبی یک ساعتمو اختصاص دادم به باب اسفنجی????????????‍♀️ یبار هم خونه ی پدربزرگم بودیم و میخواستن اهنگ بزنن برقصن بعد پسرعموم اهنگای تو فلشش کم و تکراری بودن بابام گفت فلش لبخند تو ماشینه برو بیار رفت و اورد اهنگا رو که پلی کرد و تموم شد تهش داشت تو فلشم میگشت یهو باب اسفنجی رو دید و پخش کردددد عموم هنگ کرده بود ميگفت اين برای کیه؟ مامانم گفت:برای لبخنده،خیلی دوست داره????????????????‍♀️ ده
دیروز که محمد کوچولو که حالا دو سال و نیمش شده شروع کرده بود تمام اسباب بازیهایش را چیده بود روی صفحه لبتاب و عروسک هایش را هم گذاشته بود روی پای من حسابی کفری شده بودم نمیگذاشت جم بخورم و چیزی تایپ کنم اگر کوچکترین تغییری در آرایش عروسک ها میدادم دادش در میآمد. آخر کار از عصبانیت خرسی اش را برداشتم و تا جایی که میخورد کتکش زدم. ناگهان دیدم محمدبغض کرد و زد زیر گریه و اشکهایش سرازیر شد و پشت سرهم ميگفت اذیتش نکن! دلم برایش سوخت و بری خودم هم!
دیروز که محمد کوچولو که حالا دو سال و نیمش شده شروع کرده بود تمام اسباب بازیهایش را چیده بود روی صفحه لبتاب و عروسک هایش را هم گذاشته بود روی پای من حسابی کفری شده بودم نمیگذاشت جم بخورم و چیزی تایپ کنم اگر کوچکترین تغییری در آرایش عروسک ها میدادم دادش در میآمد.آخر کار از عصبانیت خرسی اش را برداشتم و تا جایی که میخورد کتکش زدم.ناگهان دیدم محمدبغض کرد و زد زیر گریه و اشکهایش سرازیر شد و پشت سرهم ميگفت اذیتش نکن!دلم برایش سوخت و بری خودم هم!
با بنفشه، لاله گفت ای بیخبرطرف گلشن را منظم کرده‌انداز برای جلوه، گلهای چمنرنگ را با بوی توام کرده‌انداندرین بزم طرب، گوئی تراغرق در دریای ماتم کرده‌انداز چه معنی، در شکستی بی سببچون بخاکت ریشه محکم کرده‌انداز چه، رویت در هم و پشتت خم استاز چه رو، کار تو درهم کرده‌انداز چه، خود را پشت سر می‌افکنیچون به یارانت مقدم کرده‌انددر زیان اين قبای نیلگوندر تو زشتی را مسلم کرده‌اندگفت، بهر بردن بار قضاعاقلان، پشت از ازل خم کرده‌اندعارفان، از
ماهي: امروز رفتم بیرون، بخاطر آلرژیم که عود کرده. تو اين هاگیر واگیر کرونایی که کلی تلفات داریم و تجهيزات نداریم، جلو چشم من، طرف خلطشو ریخت تو پیاده رو، دقیق جلوی پام!!! از کرونا نیست که ما میمیریم. از بی فرهنگیه!! اينجا رشت شهر کرونا زده. + همه دنبال تقویت سیستم ایمنی بدنشونن، من بدبخت رفتم کورتون زدم واسه خاطر آلرژیم که سیستم ایمنیمو ضعیف کنم. الهي. مصصصصصصصصصصصبتو شکر (بهروز وثوقی چی ميگفت؟) نه پرتقال میتونم یخورم تازه، نه لیمو.
 گوشه ای زانو بغل كردم،سحر دفتر به دستگاه دستم روی سر بود و گهي هم سر به دسترفته بودم مجلس روضه به عشق فاطمهروضه خوان ميگفت خورده در مدینه در به دستمادران از روضه درك بهتری دارند چونتكیه اش در كار خانه هست هر مادر به دستدر مقام دست زهرا اين روایت كافی استخم شد و زد بوسه چندین بار پیغمبر به دستاز لقب هایش یكی انسیه الحواست اوپس اثر قطعأ گذارد جای حتی پر به دستپر كجا و تازیانه،پر كجا و آن قلافروضه سنگین شد نپردازد قلم دیگر به دستبیخیال درد خود
روزى زنبور و مار با هم بحثشون شد.مار ميگفت: آدما از ترسِ ظاهر ترسناك من می میرند؛ نه بخاطر نیش زدنم!اما زنبور قبول نمى كرد.مار هم برای اثبات حرفش، به چوپانى که زیر درختى خوابیده بود؛ نزدیک شد و رو به زنبور گفت:من چوپان را نیش مى زنم و مخفى می شوم ؛ تو بالاى سرش سر و صدا و خودنمایى کن!.مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع كرد به پرواز بالاى سر چوپان.چوپان از خواب پرید و گفت: اى زنبور لعنتى! و شروع به مکیدن جاى نیش و تخلیه زهر کرد.مقدارى دارو بر روى زخم
بسم الله الرحمن الرحیم از دوران نوجوانی که بشدت با مادرم مشکل داشتم .پدربزرگم (پدر مادرم)همیشه به من درحضورمادرم نصیحت وار ميگفت تو برای مادرت تنها فرزندنیستی ،بلکه تو خواهرشی تو جانشین مادرتی.خلاصه اين جملات مجوزی بود در تحکم خواسته هایم.گرچه هرگز نتوانستم درهمان ایام بدست بیارم.اما قدرت ارشدیت من تا آخرین فرزندخانه مهيا بود.سالهاست که جایگاهم توسط برادروخواهرهاودامادهایم محفوظ ماند.اما دراين بین اکثرا بصورت تکر ازمن گله مندبودند که ت
عکس کودکی علی مشهدی
عکس کودکی علی مشهدی
علی مشهدی بازیگر خوب و طناز سینما و تلویزیون عکسی از دوران کودکی خود را منتشر کرد ، برای مشاهده اين تصویر در ادامه با سایت پارسی سرا همراه باشید.
علی مشهدی در دوران کودکی
علی مشهدی با انتشار تصویر بالا نوشت : سلام دوستان جان .قدیما اينقدر خانوادها بچه زیاد داشتن و همسایه ها با هم رفت آمد داشتن که از خواهر و برادر به هم نزدیکتر بودن .ننه خدابیامرز سیزده تا بچه داشت البته شش تا بیشتر نموندیم
اين عکس ساله
عکس کودکی علی مشهدی
عکس کودکی علی مشهدی
علی مشهدی بازیگر خوب و طناز سینما و تلویزیون عکسی از دوران کودکی خود را منتشر کرد ، برای مشاهده اين تصویر در ادامه با سایت پارسی سرا همراه باشید.
علی مشهدی در دوران کودکی
علی مشهدی با انتشار تصویر بالا نوشت : سلام دوستان جان .قدیما اينقدر خانوادها بچه زیاد داشتن و همسایه ها با هم رفت آمد داشتن که از خواهر و برادر به هم نزدیکتر بودن .ننه خدابیامرز سیزده تا بچه داشت البته شش تا بیشتر نموندیم
اين عکس ساله
باورتون نمیشه چقد امروز اذیت شدم. رفتم واسه تولد خواهرم هدیه بخرم و کیک. دخترمم اویزون شد که میام اونم بردم. تو مغازه اول یه پشه از بالای ماسکم رفت تو حلقم چون در حال حرف زدن بودم. بعد انقد سرفه زدم یارو ميگفت کرونا نباشه میخواست مارو بندازه بیرون. مغازه بعدی خواهرم بدو بدو رفت که برام از یه کافی شاپ یه نوشیدنی گرم بگیره حالم بهتر شه دخترم خوابید مجبور شدم بغلش کنمو تا کافی شاپ ببرمش خواهرمم طرفو مجبور کرده بود بیرون بر کنه یهو دم در کافی شاپ ب
آروم اروم اشکام آروم میریخت رو نور شمع مث بارون
اون دیگه دلش نمیخواد کنارم باشه
انگار همین دیروز بود که ميگفت از ته دل منو میخواد
ميگفت که منو دوس داره زیاد  از همه کارام خوشش میاد
شب بود هوام سرد بود انگار حواسم نبود که چه راحت رفت بدون مکث
حالا من موندم و سه چهارتا عکس
از اون همینارو دارم نگاش می کنم خوب بشه حالم چقد سخت شده روزای تنهایی
امیدوارم تو هم مثل خودم تنها شی
یه حس تلخی بود میون خنده هاشی روز ميگفت بمون یه روز می گفت نباش
وقت
چیزی که بلد بودم و یادش گرفته بودم اين بود که وقتی آدمی از ما میرود ، آن تکه از ما هم که با بودنش به دنیا آمده بود و رشد کرده بود و بزرگ شده بود، با او کنده میشود و میرود.و من تازه یاد گرفته بودم که دلم برای آن قسمت از خودم هم تنگ شود.بس که خودم را در روابط نادیده میگرفتم و تمام زندگی م میشد آن آدم رابطه. دیروز اما او ، قضیه را جور دیگری برایم تعریف میکرد.ميگفت وقتی آدمی وارد زندگی ما میشود یک عالمه رنگ به زندگی مان میپاشد و وقتی میرود همه آن رنگ ها
گفت که بچه ی شمال است و امّا یکبار داشته راستی راستی توی دریا غرق میشده. چهارده، پانزده ساله بوده. گفت که بعدها وقتی ازش میپرسیدند که در آن لحظه چقدر ترسیده بود، با خودش فکر میکرده که یک چیزی بوده امّا ترس نبوده. ميگفت که داشته توی آن لحظه ها از خودش میپرسیده که "یعنی آخرش همین است؟ اين که ترسناک نیست. خوب است که غذای ماهي ها شود و آخرین تکه های تن اش توی آب هيچ شود." بعد من با خودم فکر کردم چقدر راحت کنار آمده با هيچی و پوچی. فکر کرده به ماهي ها و
سینه ی پر شورم و آواز را گم کرده ام بال و پر دارم ولی پرواز را گــم کرده ام رونق انجام من در خانه ی آغـــاز ماند چل کلید خانـــه ی آغاز را گم کرده ام چـــــــــارقم سر، پای تندر، بی اگــر دروازه باز، آه! اما رفتن تکتـــــــــــــــاز را گـــــــــم کرده ام چشم در راهم، نگـــــــاهم بیکران را آرزوست حاصل اما، چشم و چشم انداز را گم کرده ام های و هویی دارم و در غربتم از اين سکوت سازم اما زخمه ی دمســـــاز را گم کرده ام همنوای خویش بوده ام در گـــ
امیر علی باید بری

دانلود آهنگ جدید امیر علی به نام باید بری

آهنگ ، تنظیم ، میکس و مسترینگ : امیرعلی
عکس : کامران صمدی | گیتار ؛ بهزاد حاتمی
طراح : رایتاگراف
متن "  آهنگ امیر علی به نام باید بری "

تو چطور تونستی اينجوری بشی لعنتی میخوام بگی آره باید بگی

وقتی حرفایی که میخوامو زدی بعد میتونی مثل آدم بری

اصلا باید بره اونکه یه روزه اين همه تغییر کنه نباید بیش از اين احساسمو درگیر کنه

اصلا باید بره اونکه میبینه تو خودش م
امیر علی باید بری

دانلود آهنگ جدید امیر علی به نام باید بری

آهنگ ، تنظیم ، میکس و مسترینگ : امیرعلی
عکس : کامران صمدی | گیتار ؛ بهزاد حاتمی
طراح : رایتاگراف
متن "  آهنگ امیر علی به نام باید بری "

تو چطور تونستی اينجوری بشی لعنتی میخوام بگی آره باید بگی

وقتی حرفایی که میخوامو زدی بعد میتونی مثل آدم بری

اصلا باید بره اونکه یه روزه اين همه تغییر کنه نباید بیش از اين احساسمو درگیر کنه

اصلا باید بره اونکه میبینه تو خودش م

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

آموزش تحلیل تکنیکال خبرنامه پمپ آب نمایندگی فروش بیمه پاسارگاد • دانلود بازی و معرفی بازی های جدید آقای جانبی هی ای پی کی - دانلود رایگان بازی و برنامه اندروید تعمیرخودرودرمحل