داستانهای جالب،داستانک

داستان کوتاه «فراموش نکنیم از کجا آمده ایم»

 

منشی رئیس با خود فکر کرد شاید برای گرفتن تخفیف شهریه آمده اند یا شایدهم پسرشان مشروط شده است و می خواهند به رئیس دانشگاه التماس کنند.پیرمرد مؤدبانه گفت: «ببخشید آقای رییس هست؟ » منشی با بی حوصلگی
پایگاه سلامت دانش آموزی لارستان آمده ,آمده ایم» ,«فراموش نکنیم ,کوتاه «فراموش ,داستان کوتاه ,کوتاه «فراموش نکنیم ,داستان کوتاه «فراموش منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

روز موعود اخبار تکنولوژی و فناوری منظومۀ شمسی قفل دیجیتال پرسش مهر 96-97 دانلود سرا فروشگاه آسمان تهران برناچت ، برنا چت رویاهاتو دنبال کن