آخرین دقایق کلاس است و دانشجویان منتظر به پایان رسیدن درس. در کلاس بسته است و صدای استاد بین چهار دیواری پژواک بر می دارد، ناگهان لرزش خفیفی ساختمان را فرا می گیرد و یکی از دانشجوهای پسر که ادعاهایش همه را کشته، یک مرتبه وحشت زده می شود و مثل گلوله طول کلاس را طی و در را باز می کند و همان طور که فریاد می زند «زلزله» به سرعت فرار می کند. بقیه دانشجو ها هم ترسیده اند و هم بهت زده شده اند، یکی دو نفر نیم خیز هم می شوند و . اما ناگهان صدای کامیونی از کوچه بغل ساختمان دانشگاه می گذرد به گوش می رسد و ساختمان باز هم می لرزد، بچه ها می زنند زیر خنده. دانشجوی پر ادعا بر می گردد. از خجالت سرخ شده و برای اینکه با کسی حرف نزند می رود ته کلاس می نشیند. چند دقیقه بعد ساختمان کاملاً می لرزد. این بار استاد هم مثل دانشجویانش می گریزد. دانشجوی پر ادعا می خندد . اما این بار واقعا زلزله بود و در این میان فقط یک دانشجو در زلزله کشته شد. یک دانشجوی پر ادعا.


کریمی مشاور بیمه کلاس ,ساختمان ,ادعا ,دانشجوی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Ali1387Ahora فروش تعمیرات انواع فلزیاب طلایاب وگنج یاب 09196838262 ویکیپدیای من WantDL زناشویی گوشت سفید ، با ما بهترین باشید. هتل هما کندوان محمد بخشی 24 اسکول شار موزیک جریان موسیقی