فاطمه! اى گلواژه آفرينش!
كجا زبان ما را رسد كه وصف تو گوييم و كجا به انديشه ما آيد كه ذكر تو آريم، و كجا توان قلم بود كه نقش حُسن تو نويسد و كدام آينه است كه درخشش نور تو را بتاباند.
اى نام تو، جامع كمالاتت كه گوياى عصمتِ آتشسوز توست. اى آن كه دامنت، رسالت سردار توحيد را پرورد. اى آن كه مهر رُخَت، خورشيد فروزان مريم و آسيه و خديجه را فزونتر است؛ چرا كه جهان بانوان را تو سرورى. اى آن كه شهد شهادت سوزانت را از چشمه صداقت و اخلاص چشيدهاى. اى آن كه بر گرده گيتى، دو ريحانه مصطفى(ص) را مادرى، پس نقشآفرين كربلاى 61 تويى؛ آرى تويى. اى آنكه بر در بهشت، نامت نقش بسته است، تو مظهر خشم خدايى، تو جلوهگاه رضاى حقّى.فاطمه! اى بزرگبانو!
و تو اى نامت، زينتآراى آستانه بهشت، تو چه ديدى؟ چه كشيدى كه جز خداى، خبر ندارد! آن فرشته كه تسليتبخش دل آزرده و به غمنشستهات بود، چه مىگفت؟ چگونه تسليتت مىداد؟
کشکول عناوین مذهبي ، فرهنگي وی فاطمه منبع
درباره این سایت