اولین اثر قابل توجه که ساختارشکنی یک عشق را با روشی غافلگیرانه روایت می کند و شهر بخارست را به بخشی جدایی ناپذیر و سرزنده از داستان تبدیل می کند.

دانا و آرتور زن و شوهر هستند ، در چهل سالگی آنها ، ده سال با هم بودند ، اما به نظر می رسد ، کسی این زوج ظاهراً بخشدار خود را خراب می کند. Marius Olteanu در مونستری (هیولا) می گوید ، یک فیلم بلند در رقابت در سی و یکمین دوره جشنواره فیلم Trieste ، یک داستان عاشقانه ، لحظه ای که باید تصمیم بگیرید - آیا هنوز هم در کنار هم هستید یا اگر همدیگر را ترک می کنید ، بیشتر دوست دارید؟ - شرکت رومانیایی.

 

مونستری: این قالب به یک استعاره بصری در فیلم ماریوس اولتانو تبدیل می شود

24 ساعت بخارست. یک زن ، مردی که آنها را ملاقات می کنند ، می فهمند و تحت آن قرار می گیرند. ابتدا خیلی دور ، سپس در همان صفحه. داستان اولتانو در سه بخش شکل گرفت: یکی بازیگران نقش دانا ، دیگری آرتور و سپس در سومین چشم فیلمساز دو هیولا را متحد می کند - همانطور که همه ما حداقل یک بار در طول زندگی یا حتی همیشه هستیم. اولتانو درام یک زوج را روایت می کند که شاید دیگر عاشق یکدیگر نباشند یا شاید همدیگر را برای همیشه دوست داشته باشند. یکی از اولین عناصر قابل توجه استفاده از قالب است که به یک استعاره بصری تبدیل می شود - همانطور که در مامان خاویر دالان انجام داده بود - درمورد ارزش با توجه به محتوا. بیننده از واقعیتی كاهش یافته (نسبت 1: 1) و جزئی از واقعیت - كه باعث می شود این دو شخصیت تقریباً مانند عکس های گذرنامه - مانند زندگی در زندگی نیز اتفاق بیفتد: مواردی كه دیده می شود و دیگران كه دیده نمی شوند ، هنگام وجود آیا دانا آنچه را که می بیند می شنود و می شنود ، هنگامی که آرتور آنجاست که می بیند و می شنود. این فیلم در دو زمان ساخته شده است و نشانگر بعد كلاستروفوبیك است كه در آن شخصیت های اصلی در آن زندگی می كنند و فقط در لحظه دوم دوباره خود را مجدداً ترسیم می كند ، اما هرگز به طور كامل. در حقیقت در طول "عمل نهایی" این قاب گسترش می یابد ، با توجه به روابطشان ، صفحه گسترش می یابد و کوچک می شود.

 

آنچه کارگردان در دو عمل اول سعی دارد توضیح دهد ، تنهایی و دلهره دردناک است که شخصیت ها در آن زندگی می کنند: دانا به همان اندازه آرتور ناامید است. او صدمه دیده ، غمگین ، ناراحت است زیرا او چیزی را بدست آورده است ، او در تعادل بین آنچه هست و دوست دارد باشد ، بین عشقی که می تواند احساس کند و دوست دارد احساس کند. مونستری در مورد خواسته ها (مادر بودن ، خود بودن بودن) و گزینه های زندگی ، بلکه "هیولا" های داخلی نیز صحبت می کند که از درون کسانی که در آنجا زندگی می کنند بلکه زوج ها نیز حرکت می کنند. مسائلی که هنوز هم برای جامعه رومانیایی تابو است ، یعنی همجنسگرایی یا عوارضی که ناشی از یک رابطه جنسی قفل شده و مایل به بیرون آمدن است ، به آرامی بلکه به شدت لمس می شود.

 

مونستری: داستانی که ذائقه حقیقت است

تاریخ تاریک و حداقل نشان می دهد اصطکاک ، درگیری حتی ناخواسته ، اما لزوماً بین دو نفر ظاهر می شود که تا همین اواخر عاشق یکدیگر بودند. این فیلم حول خیانت به کیست ، به آنچه احساس می کنید ، از اعتماد اطرافیان است ، می چرخد ​​و داستانی عمیقاً انسانی ، صادقانه و واقعی است: غالباً برای اینکه مردم را به عشق شما رنج ندهید ، پنهان می شوید ، خود را نقاب می کنید ، نمی فهمید که این خود رابطه را آزار می دهد. حقیقتی که در هنگام تماشای آن قابل لمس است ناشی از این پروژه در پشت فیلم است که از مصاحبه های ساخته شده توسط Olteanu با زوج های متاهل برای مدت طولانی ناشی می شود: مصاحبه شوندگان در مورد عشق ، نیاز به بودن با کسی صحبت می کنند ، چه کاری می توانید انجام دهید او می خواهد برای زندگی دو نفر از عشق سازش کند. همه اینها به الگوبرداری از مونستری روی داستان دانا و آرتور سرازیر می شود: زنی که متوجه می شود در کنار خودش مردی دارد که دیگر او را نمی خواهد ، او "بیگانه" است ، اما هرگز که عشق را متوقف نمی کند ، مردی که سعی در مخفی کردن دارد. خودش و طبیعتش ("ای کاش من همان چیزی بودم که باید برای تو باشم") و کسی که علیرغم همه چیز ، عشق و علاقه خود را ادامه می دهد.

 

دو شبی که دانا و آرتور می گذرانند ، از جهات مختلف ، بسیار دردناک و مضطرب هستند. و تماشاگر در این سفر احساساتی بین تنهایی (او) و شرکت ناامید (از او) شرکت می کند.

 

مونستری: ساخت و ساز یک عشق

مونستری علاوه بر بحث در مورد عشق ، تحلیلی از جامعه رومانی است. تاریخ یک کشور را می توان با نشان دادن خانه ها ، ساختمان ها و خیابان های بخارست - از ساختمان های دهه 70 ، به آنهایی که در دهه 80 میلادی ، تا شهرهای امروزی ، می رود ، انجام داد. این شهر یک شخصیت مونستری است زیرا در درام دانا و آرتور نیز حرکت می کند ، نفس می کشد ، زندگی می کند و در آن شرکت می کند.

 

دانا و آرتور خود را در لحظه دیگری از زندگی خود می بینند ، آنها دور هستند و در عین حال نمی توانند دور بمانند. و مونستری نوعی صحنه از عروسی مدرن است ، ملاقات دو "هیولا" که می جنگند ، یکدیگر را محکم نگه می دارند و می رقصند روی یکدیگر تکیه می زنند ، خود را جدا می کنند ، وقتی ناامیدی از عدم درک بیش از حد قوی باشد.

 

Monstri اولین اثر قابل توجه است ، مقاله ای در مورد عشق ، در بعضی مواقع تعجب آور است که به لطف دو بازیگر که درد ، استعفا ، عشق را در احساسات مختلف ، بحران ، انفجار یا نابودی تجربه می کنند ، مرحله به مرحله اجرا می رود. از یک رابطه ، یک عروسی مانند آن آپارتمان که آن دو در حال خالی شدن بودند.

 
اخبار مفید زندگی ,مونستری ,آرتور ,دانا ,فیلم ,توجه ,قابل توجه ,دوست دارد ,عاشق یکدیگر ,استعاره بصری ,marius olteanu منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

راهنمایی بازی شما معرفی کالا فروشگاهی نهال فروشی پالیز Ingridtt405 Zuhause گیلان املاک دارالمعارف بک لینک حرفه ای Jasiahibqilj46 homepage زیگ زیگ