تو رفتی و مرا تنها گذاشتی
اسیر مهنت و غمها گذاشتی
تو رفتی و منم در نیم راهی
مرا در جادهی غوغا گذاشتی
تو رفتی و منم تنها شدم دوست
به قلبم نقش غم را جا گذاشتی
چو رفتی و دیگر هم بر نگشتی
چه دردی بر من شیدا گذاشتی
تو رفتی و دیگر حرف نگفتی
غمت را بر دل تنها گذاشتی
شنو درد من دیوانه یکدم
رفیق من مرا، ای وا گذاشتی
گرگان - گلستان
بعد از شنیدن خبر شهادت پسردایی عزیزم
درباره این سایت