امروز خوابیدم.تا الان تقریبا خواب بودم خواب خوبه.آرومم.خوشحالم.اتفاقای جالب میوفته.هیجان دارم.اما خواب بدی دیدم.دوست دارم یذره با مادرم حرف بزنم.صداشو بشنوم.تو خواب خودمو میزدم.خیلی زیاد زدم خودمو.حرفای بد زدم به خونوادم.رگمو زدم.خوابگاه آتیش گرفت و همه چی سوخت. اگا بامزه بود.هنوز دلم پیش حامده.براش پیام میدم گاهی.استیکر گل میفرستم.دیگه برام مهم نیست چه اتفاقی میوفته.میخوام حامد بمونه.حتی اگه یه طرفه باشه.برا فرار از فکرش گاهی نگاه میکنم.خیلی چرته.هیچ درکی از این رفتارای عجق وجق ندارم.همینجوری تعجب میکنم تا تموم شه.نمیدونم واقعا چرا انقدر دوست دارم بمیرم.

قضیه خودکشی منتفیه.تمام آدمای دورم دیگه میبینن و میدونن که من افسرده ام.هیچ شانسی ندارم.

خواب ,دوست دارم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مجری پخش زنده رویداد ها ارائه محصولات اسکالر انرژِی نایس موزیکا ILove anime بلاگ و روزمره ها Makaylaukq38 Netz کشاورزی‌ ها