"چه کسی می داند؟"

به طلوع بی تو بودن می نگرم
که انگار غروبی در انتظارش
به کمین ننشسته است.


تو را به هیچ سلامی دلخوش نیستم اما
چه کسی می داند 
کجای پوچ ترین آوار ثانیه ای
آوازی به چشم هایم شعر خواهد خواند؟

چه کسی می داند 
کجای این فردا ها
کویر گونه هایم را
باران اشک هایم نوازش گر خواهد بود؟
آنگاه که بر آغوشم دکلمه ای سر میدهی.

چه کسی می داند
شاید در بیراهه ای
به اشتباه از کنار تنهاییم گذشتی.
و شاید مرا به پرواز تا تو
آسمانی نیست.

من آوازی ندارم 
که در آنسوی آسمان به آفتاب هدیه کنم.


و چه کسی می داند
شاید اینجایی و من
غافل از آنچه در من
می خواند و
می خواند و
می خواند

نوشته شده ساعت ۵:۱۰ صبح دوشنبه ۶ آبان ۹۸ با دلی ‌لبریز از

 

به خیالم که تو دنیا واسه تو عزیزترینم

آسمونها زیر پامه اگه با تو رو زمینم.

به خیالم که تو با من یه همیشه آشنایی

به خیالم که تو با من دیگه از همه جدایی

  
  
خیالم ,خواند ,هایم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود رایگان ایران پیوند یکتا موزیک بازان با سلام مشاوره برای تمامی پرندگان و حیوانات خانگی تجارت الکترونیک یو بلاگ 75Fornearl