من حواسم به تو بود
محوِ پاییـزِ نگاهت بودم
و نفهمیدم کی
دلِ من عاشق شد. 

من حواسم به تو بود
نبضِ قلبم چون پُتک
سینه را میکوبید. 

تو نگاهم کردی
دلِ دنیا لرزید. 
در همان حال به تو دل بستم
به تو قولی دادم
تا نهایت تا عشق 
در کنارت هستم. 

گرچه میدانستم
عاشقی رنجِ بزرگی دارد 
تو که باشی اما
غصه ها خاموش اند
عشـق میباردو بس. 

دست در دستِ دلم بگذارو 
با نگاهت غم از این دلهـره ها بردارو
و نشانم بده عاشق هستی. 

دلِ من فکرِ تو در سر دارد
به تو جز عـشق نباید ورزید 
ما به هم دل بستیم
و خدا هم خندید. 

حالِ من خط به خطش دستِ تو است
بین این شهـرِ شلوغ
تو مرا میدانی
با همین زمزمه ها شعرِ مرا میخوانی
تو پناهم هستی
و چه حالی دارد
که به من دل بستی. 

دلِ من
فکرِ تو در سر دارد
به تو جز عـشق نباید ورزید

 

حواسم ,نباید ورزید ,عـشق نباید ,عـشق نباید ورزید منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

هر چی بخوای هست DownLoad Master دانلود بروز ترین ترینر ها سالن زیبایی زرگل دانلود کتاب و جزوه