انقدر از خود دور شده ام که می ترسم . از این جسمی که در آن زندگی می کنم می ترسم . گاهی دهانش را باز می کند و چرند می گوید . گاهی خودش را از خانه بیرون می برد و مشغول می کند . گاهی خوشحال است و برای خود می رقصد . گاهی با آدم هایی که از آنها بیزارم می گردد . چرند گوش می دهد ، چرند می بیند ، چرند می خواند . نمی توانم تحملش کنم . این انسانِ مشتاقِ نرمالِ ترسناک را .

چرند ,گاهی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان هنردوست وبلاگ شرکت پترو کیمیای آکام كد اهنگ براي وبلاگ زرگیم | پایگاه ویرایش بازیهای رایانه ای شیاف ماریانا | محصولات آرایشی تــــرانُو علمی_روانشناسی_قانون جذب_شکرگزاری نشر زیلان- شاهین پور (باغچقی)