در حسرت دیدارِ رُخش پُر تب و تابم
بازیچه ی دستِ هوسِ آن  مئ نابم

شیدا شده ام سوی خیالش به همه عمر
رسوا شده ی خانگه و دِیر  خرابم

بر من مزن این طعنه که عاشق شده ام باز
من  مست و  جگر سوخته ی جامِ شرابم

یک شب تو بیا از سَر لطفی  به سراغم
صد دام  نهادی  و ندیدی تو عذابم

خرّم  تو بیا. حسرت  دیدار رها کن
لب بستی و انگار  خموشی ست جوابم.#بهناز خرّم

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سمن های ناین مدیا | NINE MEDIA فروش ارزان جزوات و دی وی دی های آموزشی تکنولوژی اسرار چت|بهیاران چت|مشتی چت|مشهد چت|انوش گپ|اسیره چت تبادل لینک مد پیکس دفتر پیشخوان پردیس