یا حسیــــــــــن(ع)
آوده ام به کـــوی تو یک جــان خـــســـته را
لطفـــــــــــا قبول کن من در خود شکسته را
از کــــوه و رود و دشت گذشتم به عشق تو
بگــــــــــشا به روی من همه درهای بسته را
در خود شکسته از همه خسته ولی تو باش
راه نجــــات، کشتی در گــــــــل نشــسته را
نـــــوری، تو نـــــــور، نور خداوند ذوالجلال
حـــــــــر می کنی تو عاشق از بند رسته را
دریــــــــــای مهــــــــر ســـاحـــــل آرام آرزو
پــیوند کن به خـــویـش زدنیـــا گسسته را
درباره این سایت