به روزهایی میخندم که قراره بیان و من حسرت امروزمو بخورم

که نمیدونم دقیقا چه اتفاقی قراره برا خودم و اطرافیام بیفته. کاش میدونستم و الان یه تنه جلوی همه ی اون اتفاقا رو میگرفتم.‌‌ حداقل کاری میکردم که حسرتشو نخورم

مثه الان که دارم فک میکنم که مثلا کاش سه سال پیش امروزمو میدیدم و نمیزاشتم الان اینجا باشم

 

کلا میخاستم یه چیز دیگه بنویسم شد این:/

الان منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

احمد وب دانلود برای شما راهنمای تلفنی تعمیرات موبایل و کامپیوتر پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان سال هایی بعد رزینت عشق کتاب بدانیم كلاس زندگي