در دلم هست نگاری که خیالش با من
می کند بازی بسیار جمالش با من
هر دم از مهر رخش جان و دلم میگون است
لیکن نیست میسر ز وصالش با من
ساقی و میکده در جوش و خروشند همه
تا چه سان می کند آن وصف کمالش با من
بسته با زلف پریشان سیه بند دلم
تا چه سان باز رهاند ز خیالش با من
مردم شهر برند رشک فراوان زین عشق
مدعی ها بشوند مست خیالش با من
هاتف قدس شود، مامن این حال نژند
تا که صلح افتد از این راه خصالش با من
1398.10.07  12:18  "یسار"

خیالش منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نیمه روز نود و هشت دانلود مدل لباس علوم پزشکی http://tebmedtourism.com/ Gamer