یڪ روز برايت تعريف خواهم ڪرد
آن شب ڪہ رفتـے
باران آمد
و من زير باران تا صبح ،،،
خيابان ها را پياده روے ڪردم.
يڪ روز برايت خواهم گفت:
بعد از تو
شب ها از پا درد خوابم نمـےبرد
راستـے:
اصلا شب ها خوابم نمـےبرد.
زندگـے شده بود بيدارےِ الڪے.
يڪ روز برايت تعريف خواهم ڪرد
ڪہ من بين جدايـے و رفتن،
جاودانگيت را انتخاب ڪردم؛
ڪہ تو باشـے و من نتوانم 
هيچڪس را دوست داشته باشم
يڪ روز برايت خواهم گفت
تو بہ من 
يڪ عمر قدم زدن در باران بدهڪارے.
یڪ عمر چاے خوردن در بالڪن.
يڪ روز برايت خواهم گفت:
 من ايستادم و گريہ نكرده ام
ڪہ نشود برگردے
یڪ روز خواهم گفت
ڪہ هيچ وقت نخواستہ ام برگردے
چون مـےدانستم حالا ڪہ رفتہ اے ديگر نمـےآیـے.
????????????

خواهم ,برايت ,برايت خواهم ,تعريف خواهم ,برايت تعريف ,برايت تعريف خواهم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بهترین سایت فاش closed دانلود کلیپ جدید تعاونگران DIGIKALA shavarshan maku text-love