باز کن پنجره را
تو اگر بازکنی پنجره را
من نشان خواهم داد
به تو زیبایی را
بگذاز از زیور و آراستگی
من تو را با خود تا خانه ی خود خواهم برد
که در آن شکوت پیراستگی
چه صفایی دارد
آری از سادگیش
چون تراویدن مهتاب به شب
مهر از آن می بارد
باز کن پنجره را
من تو را خواهم برد
به عروسی عروسکهای
کودک خواهر خویش
که در آن مجلس جشن
صحبتی نیست ز دارایی داماد و عروس
صحبت از سادگی و کودکی است
چهره ای نیست عبوس
کودک خواهر من
در شب جشن عروسی عروسکهایش می رقصد
کودک خواهر من
امپراتوری پر وسعت خودذ را هر روز
شوکتی می بخشد
کودک خواهر من نام تو را می داند
 

خواهر ,خواهم ,پنجره ,پنجره رامن منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بیا تو موزیک بزرگترین سایت موزیک ایران دکتر ملودی | دانلود آهنگ و فیلم ایرانی و خارجی محیط ادب واشر نسوز بیا برا خرید وریشه fdshu