کمی لای درباز بود ومن آقای دندانپزشک و خانومی رو که داشت رو دندونش کار می کرد می دیدم.

دکتر خیلی به اون خانوم نزدیک بود و موقع پرکردن دندونش خیلی راحت با د ستش که دستکش هم دستش نبود صورت خانومه رو  جا به جا می کرد.

منشی دکتر هم که یک خانوم بود این طرف پشت میزش نشسته بود.

نگاه من البته بیشتر به تو اتاق دندونپزشک بود و می دیدم که اون علاوه بر اینکه به بهانه های مختلف دست به صورت خانومه می زنه پاهاش هم خیلی با پاهای خانومه برخورد داشت.

در همین لحظه یه آقا اومد داخل به منشی سلام کرد و رفت تو.

دکتر هم بهش گفت: بشین رو اون یونیت دیگه تا نوبتت بشه.

می خواستم بگم نوبتی هم باشه نوبت منه.

ولی قبل از اینکه چیزی بگمآقا هه گفت: من برای خودم نیومدم، این خانوم خانوم منه، می خواستم ببینم خیلی هنوز کارش مونده؟

این حرفو در حالی زد که دکتر پاش کامل  به پای خانومه ( یعنی خانوم همین آقا) چسبیده بود.

دکتر هل شد و پاشو از پای خانومه دور کرد.

دکتر گفت: نه کار زیادی نداره.ولی یه جلسهش می مونه.

شوهرش گفت: حالا نمیشه همین الان تمومش کنین.من نمی رسم بیام دنبالش

خانمش گفت: عیبی نداره، یک دفعه دیگه میام.خودم میام خودمم برمی گردم.نیاز نیست شما بیایی دنبالم.

کار خانومه بعد از چند دقیقه تموم شد و رفتن پیش منشی تا باز وقت بزاره براشون

من هم رفتم روی یونیت دراز کشیدم. چشمم به شلوار دکتره افتاد.هم خیس بود هم برجسته شده بود!

 

 

 

 

 

خانومه ,دکتر ,خانوم ,خیلی ,همین ,منشی ,صورت خانومه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دشت و دمن دانلود برای شما سنگاج ریپرتاژ آموزش سئو وردپرس تگ ها سئو اینفوگرافیک و نیوزگرافیک بتن ریزی کف