اصلا روایت داریم که میگه دیدار یار وبلاگی دانی چه ذوق دارد / ابری که در بیابان بر تشنهای ببارد :) بعد اینکه من دیروز خسته و ناله، بعد از کلی بیخوابی شب، از پژوهشگاه برگشته بودم و با یه کوله اندازه خودم رفتم سلف. شروع کردم به خوردن ناهار که دیدم یه دختر خانم ابرو کمون و مهربونی اومد گفت سلام مریمی :) فاطمه بود. کلی ذوقزده شدم از دیدنش. فاطمه دختر آروم و پرمحبتیه، از اونایی که دیدنشون آدرنالین خونت رو زیاد میکنه و با اینکه خسته و کم انرژی بودی، هیجانزدهات میکنه. به شدت توصیه و حتی وصیت میکنم که توی زندگیتون، حتما بعضی از آدمها رو از لا به لای صفر و یکهای مجازی بکشید بیرون. بنشونید جلوتون و رو در رو باهاشون صحبت کنید و سپس بابت حس خوب ناشی از این کار به من درود بفرستید. خواستید شماره حسابم میدم به حسابم پول بفرستید. آره آره این دومیه ایده بهتریه D; و شمای مخاطب چه میدانید که در وضعیت حساس کنونی قیمت یه یخچال چقدره؟ :|
منبع
درباره این سایت