باز هم از غیب خبر میدهند

آگهی از راز دگر می دهند

خیل ملک رو بـه زمین می کنند

زمزمه از عشق چنین می‌کنند

راهبر راه و حقیقت رسید

پیشرو عشق و طریقت رسید

نور جلال احدیت دمید

شور کمال بشریت رسید

باب وفا بر همگان باز شد

راه کمال بشر آغاز شد

از قدمش هیبت کسری شکست

بتکده ویران شد و بت ها شکست

تا کـه محمد بـه زمین پا گذاشت

چشم فلک را به تماشا گذاشت

باز از این موکب فرخنده فر

چشم مـن از شوق و شعف گشت تر

رو بـه سویش کرد بـه صد احترام

گفت پس از عرض سلام و سلام

ای تـو هستی ملکوتی صفات

نور خداوندی و مرآت ذات

واسطۀ فیض خدا بر همه ی

عرش برین را تـو شدی قائمه

زیر لوای تـو همه ی کائنات

پرچم تـو بیرق صبر و ثبات

آینۀ ذات خدا روی توست

عطر جنان نکهتی از بوی توست

ان صدفی کـه همه ی پر گوهر اسـت

در یتیمی کـه گهر پرور اسـت

خلق عظیمی کـه تـو را داده دوست

پرتوی از روشنی خلق اوست

خواجۀ لولاک تـو را گفته اند

بانی افلاک تـو را گفته اند

ای کـه توئی آینۀ نور ذات

ختم شده در تـو نزول صفات

ای کـه بود خادم تـو صد خلیل

بوسه زده بر قدمت جبرئیل

آیت حسن احدیت توئی

محور دین صمدیت توئی

نخل امید از قدمت آب خورد

بهره ز میلاد تـو ابلیس برد

خلق گدایان حریم تواند

سائل دستان کریم تواند

قبلۀ مـن کعبۀ امید مـن

چشمۀ جوشندۀ توحید مـن

مـن کـه رسیدم بـه برت با امید

کی روم از درگه تـو نا امید

قطرۀ ناچیزم و دریا توئی

بندۀ درگاهم و مولا توئی

گر کـه نگاهی بـه «وفایی» کنی

هستی او را تـو خدایی کنی

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اجناس فوق العاده Wilderme blogi همسر یابی|دوست یابی||گفتوگو دکوراسیون جوانمرد اقامت اروپا، مهاجرت به کانادا جامع ترین وبگاه تخصصی گردشگری و توریست