سیاوش:

همه توی حال و هوای ناب غرق شده بودن و نفس بغل من آروم خوابیده بود لبخندی به صورتم اومد چقدر من این دختر دوست داشتم نفسم بود از زمانی که نفس راه میرفت کنارش بودم تا الان خانوم کوچولوی من چقدر بزرگ شده دردش بجونم آروم نفس بغل و بلند شدم و شب بخیری به همه گفتم و به سمت خونه راه کج کردم از پله ها بالا رفتم و به سمت اتاق رفتم آروم در باز کردم نفس روی تخت گذاشتم و یه کش و قوسی به بدنم دادم آروم اروم لباسهاشو با لباسهای خواب خرسیش عوض کردم موهای بازشو بافتم . 

پیراهنمو دراوردم و آروم کنارش دراز کشیدم و به صورت غرق در خواب مظلومش نگاه کردم این دختر دلیل بودن هام بود عاشقانه میخواستمش مال من بود از همون اول مال من بود عمو خوب از عشق من خبر داشت خوشحالم که با قراره به زودی ازدواج کنیم فقط دوماه مونده به کنکور نفس بعد اون مراسم راه میندازم و نفس میشه خانوم خونم میشه مادر بچه هام میشه ملکه ی قصرم ❤❤.❤❤

آروم ,میشه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ترجمه تخصصی و ترجمه مقاله پارس68 همراه رایانه | حل مشکلات کامپیوتر و گوشی و مشاوره رایانه | دانلود کار صبرم سر اومد معرفی عوامل موفقیت در صنعت دامپروری Zendeginameh رادین وب رضا سرلک کودکان کار