اههههه عجب خواب چرت تو مخی ای بود. خواب می دیدم یه بسته ی گنده صدف و گوش ماهی م یه چیزی توش بود عین سینی ولی تصویر یه گربه ی خندون کارتونی برجسته توش بود دو تا کفه ی به هم چسبیده بود بازش می کروی یه طرف برجسته از نفگقش گربه هه توی یه طرف دیگه ی همون نقش که فرو رفته بود تو هم بودن. بعد هی با خودم می گفتم من همه ش دو تومن پول اینارو دادم چنین چیزی چرا باید توش باشه؟ خواب یه پسر گنده منده ی برنز با موها و ریش بلند هم می دیدم انگار صاحب اون صدف بود‌. بعد از توی دستشویی خونه مون صدای یه زنی از توی لوله ها میومد که در مورد گناه و قدرت اون پسره و صدفش که می خواست حرف می زد. ریره بودم به خودم هی بسم الله می گفتم و صلوات می فرستادم اگه جنی چیزی هستن برن. وسط این جریانات داشتم جاسوییچی دایی علی رو هم درست می کردم براش. یه لیموی ریز خمیری توی بطدی ریزه بود شکسته بود بطریش من پی یکی دیگه تو وسایلم بودم براش.

یه جا از خوابمم یه ساک پر از لباسای من بود ریختم بیرون صدفه رو به بقبه نشون بدم ولی نبور. نمی دونستم اون به اون گندگی چی شده و حدس می زدم همون نیروی ماورایی که همون پسر گنده بک بود برش داشته. از خواب که پریدم کاملن گنگ بودم اون صداهای چرت که از توی چاه میومد عصبیم کرده بود از دهشناک بودن. حتا بابابزرگه هم زنده بود داشتیم فکر می کردیم چیکار کنیم خلاص شیم ازشون.

خواب ,چیزی ,گنده منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ آرش تخفیف ویژه بهترین سایت ها جنرال لند بزرگترین مرجع بالیوود پارسی دانلود آنلاین فایل های الکترونیکی