بعد چندین سااال رفتم سنگکی محلو میدونی چیش قشنگه؟اینکه هنوووز میدونه که اگه من پلاستیک میگیرم پس خودش باید کمکم کنه که نونو بذارم تو پلاستیک

اون موقع هروقت از مدرسه برمیگشتم کیف و کوله و میذاشتم خونه و بدو میرفتم نونوایییا ساک میبردم که آقا مرتضی میگفت بازش کن خودم نونو برات بذارم داخلشیا اینکه پلاستیک میگرفتم خودش باز کمکم میکرد

نمیدونم چه اصراری بود همیشه بهم بگه گلنازدوست داشت منو اینطور صدا کنهبارها بهش میگفتم اسمم گلناز نیستا ولی میگفت من تورو گلناز صدا میکنم:)))الان موهاش سفید شدهپیر شده

وقتی نون میگرفتم از همون دم نونوایی تا دم خونه به هرکی که میشناختم نونو طرف میکردمهیچکسم دستمو رد نمیکردبارها میشد تا برسم خونه نصف یه نون رفته بودولی ارزششو داشت انگار

حالا که فکر میکنم خیییلی دختر مهربونی بودماز این همیشه لبخند به لبا و الکی خوشحالا

یادمه تو مدرسه یه بار از این بهداشت یارا بود چی بود از اونا شده بودم بعد اصرااار داشتم که کارتمو بندازم رو مقنعم برم نونوایی تا همه منو ببینن منم به خودم افتخار کنمولی نذاشتن:)))

شاید دیگه خیلی با اون آدمای تو مسیر نونوایی تا خونه سلام علیک نداشته باشمولی هر دفعه که برم مغازه هاشون اون دختر گلم هایی که بهم میگن قشنگگگگ به جونم میشینه

انگار یه جاهایی میخ احترامو خوب کوبیدم:)))

نونوایی ,خونه ,نونو ,پلاستیک منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سی اس پاب یوزرنیم و پسورد نود 32 | آپدیت نود 32 | لایسنس نود 32 هر چی که بخوای abanyar فروشگاه اینترنتی بهترین وبلاگ برای ورزش دوستان بارونه