چرا من آرام نیستم ؟بیمارم پاک شده بود و زندگی  عادی خودرا مي كرد .او به جلسات میرفت و حالش روز به روز بهتر می‌شد. سرکار میرفت.  اما همه چیز آن طور که میخواستم پیش نمی رفت

 مشکل از کجا بود؟ از من بود .من آرام نبودم بیمارم دنبال بهبودی خود بود .من دنبال چه بودم ؟من كه در گذشته مانده بودم .

کنترل کردن، دخالت کردن ، عیب جویی،تغییر دادن ،تصورات باطل و

بله در گذشته بودم .حالم بد بود زندگی را مشکل می دیدم  قبول کردم كه در جلسات شركت كنم و اعلام عجز کنم .

روی خودم کار کنم. انگشت اشاره ام را از روی بیمارم بردارم. مدام غر نزنم كه  مشکل تو هستی چون او الان پاک است.

انکار نکنم . سهم و نقش خودم را ببينم. هنوز ياد نگرفته ام. 

در کنار بیمارم آسیبهای زیادی خوردم. هنوز آگاهی ندارم و باید بر روی خودم کار کنم .بعد از چند سال پذيرفتم. 

 بله بیشتر مشکلات زندگی من از روی بیماری من بود.

 امروزه در سیمانان مشکلاتم را ارزیابی ميكنم با کمک راهنما، قدمها و حضورمداوم در جلسات . فهمیدم منم نقص دارم ونیاز شدیدی به برنامه دارم.

 فهمیدم بیمارم یک  مصرف کننده است.اگر او مشکلی هم درست میکرد از روی بیماریش بود .من باید به دنبال آگاهی و تجربه باشم و از برنامه کمک بگیریم .

من مسئول خودم هستم .من نمیتوانم کسی را تغییر یا درمان کنم .

با گفتن این جمله آرام میشوم و دست از کنترل کردن بیمارم یا دیگران بر میدارم و روی خودم تمرکز میکنم .تا مشکلی برای خودم ایجاد نکنم. 

بیمارم ,جلسات ,آرام منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سایت خبری و تحلیلی وطن خبر پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان گمنام.. موسسه حقوقی و بین المللی سام شرکت طراحی سایت و سئو اهوراوب کودک کرد صدا: دانلود آهنگ جدید فیلم جدید دات آی آر