به دنبال چه‌ای ای بی‌سبب بی‌دل؟
هیولایی ز اول تا ابد، دانی
که هو گفتی و ها پنداشتند اینان

از این بی‌انتها معنی به صورت ترجمان کردن
ز عمق کوه پر آتش به آب و چشمه جان کندن

فسوسا از تو
از گفتار
از رفتار
از مخ‌های لامختار
از حِرمان هر پندار
از تیرگی‌های شب بیمار و بی شمع و مه و استار

چه جای آنکه موش کور را خورشید بنماییش؟
یا جغدی که با باغ ارم خرسند و خوش یابیش؟

مگر با ملحفه در شام بر بام کویر اینان، به جای حل مشکل پاک کم کردند سائل را؟
بریدند از قفا کشتی در گل را
دریدند عاقبت دریای بی‌ته را به بانگ جبر و حکم و وه!
معاذ اللَّه!

عزیزم! داغ کردی
نازنین! آغوش وا کن بار دیگر
تا حرامی می و نامحرمی توست باقی
ساقیا! بگریز از من
نازنینا! رو بگیر از من

که می‌گوید مرادم غیر چشمانت، فریبانت؟
که ما آن هر دو بی‌کس، هر دو بی‌هم، هر دو تنهاییم
سبک‌بالان ساحل‌ها چه می‌فهمند گردابان حائل را؟

رها کن نازنین این گوش‌پاکان، چشم‌خاکان، پافرو، دست‌آستین، دل‌سست، مخ‌خالی، دهن‌چاکان
رها کن نازنین! آغوش وا کن
نیک می‌دانی که دل‌تنگم
من آن تنها تنی که گرد تابوت تو یا سبوح می‌گوید
سخن از روح می‌گوید
مفاعیلن مفاعیلن میازارید شعرم را
رها کن نازنین در گور تنهایی نگارت را
دمی تا هست تا پایان، به تنگ آویز یارت را
همیشه یار غارت را

از این پس در تگ زندان فعولن اتن فع، که با یوسف مفاعیلن

 


سه آبان نودودو

نازنین ,دنبال چه‌ای منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تخفیف پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان تخفیف ویژه samakeshragh تله شاپ روستای خوراوند دکتر غزل