هوس کرده ساقی مرا از دم تیغ خود بگذراند، تواند
چو دریا خموش است و مواج و این را که داند، تواند

نگه کرده ساقی به یک مرتبه از رفاقت، ندانم
اگر امشبم قصد خون در دلش پروراند، تواند

عجب کرده ساقی از این من؟ یا خود؟ ندانم
به حلقوم آمد دل و چشم آهی فشاند: تواند

تو ای ساقی از جام و از وام و آیا، ندانم
که هر کس بگیرد بنوشد بجوشد شکاند، تواند

و ای ساقی از دست تو کار و درسی و عشقی ندانم
خدایا! بخواهد نگوید بخواند براند، تواند

دگر وعده کردم به جز نام ساقی نباید، ندانم
و باقی چه دانم توانایی او تواند، تواند
 

 


۱۰ دی ۱۳۸۸ خورشیدی

ساقی ,کرده ,کرده ساقی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

زندگی یک دانشجوی پزشکی لابراتوار فتوفرهنگ rpmsport صوتی و تصویری برگه مستر سئو eTomCl shop وب بی کی فان فینگرفود دانلود آهنگ | دانلود فیلم خرید بک لینک • رویال ادز • فروش بک لینک • تبلیغات لینکی و متنی • خرید لینک • خرید بک لینک رنکدار