میکده و پیـاله ها ، دستِ تـو و کلام تو
ساقی سیم ساق هم ،مست تو و مرام تو
چشم بسوی میکده ، دوخته ام تمام شب
منتظرِ پیـاله ای ، مهرِ تـــو و پیامِ تـــو
بهررسیدنِ به توکوچه به کوچه گشته ام
در پیِ تو نشانِ تــو ، نام تو و قيــام تــو
دوش خیال تومرا،مستْ به جام نابْ کرد
سكه به عالمی زدم ،نقش تو و ، بنام تـو
چشم رقیبْ دور باد ، از حَرَم فرشتگـان
کرده طمع به چشم تو، مهرِ توو،سلام تو
وامق وخیل عاشقان،معتکفان این درنـد
تا بوزد نسیـمی از ، کـوی تو و ، مقام تو
"وامق كبودراهنگی"
منبع
درباره این سایت