زنگ زدم قلم چی شهرمون داشتم با خانوم پشتیبان حرف میزدم که چرا ترازم نیومده مشخص شد باز اقای ز نذاشته پاسخ برگ هارو تو دستگاه داشتم بهش غر میزدم این کیه استخدام کردین کارنامه هارو نمیذاره گویا اقای مدیر کنارش بود اونم بی معرفتی نکرده گذاشته رو بلندگو یهو اقای مدیر گفت مینا
+ سلام علیکم مینا کیه؟؟
- علیکم السلام مینا خانوم.(فامیلیم) هستش
+ خانوم. کیه؟؟
- میناس
+ نمیشناسمش
- اونی که من الان دارم باهاش حرف میزنمو میشناسی؟؟
+ نه اونم نمیشناسم
- باشه خودتو نمیشناسی حالا بگو چیشده
منم کلی غر زدم سرش که چرا باید سر یه کارنامه اینقدر استرس تحمل کنم تهشم گفتم خانم پشتیبان من که میام اونجا اونم کنار اقای مدیر بود یهو مدیر جانمان گفت کاری از دستش بر نمیاد تهدید میکنه
- میام میبینید
دیشب واسه اقای مدیر یه پیج فرستاده بودم تو اینستا که سوالا رو میه بهش گفته بودم چرا جلوشون رو نمیگیرین یهو یادش اومد گفت میدونی مینا جوابا رو داشته واسه همین اینقدر عجله داره ترازش بیاد
- اگه جوابا رو داشتم که جابه جا نمیزدم گزینه ها رو
+ همین دیگه حفظ بودی جا به جا زدی الان ترازت 7000 شه من میدونم و تو
- نیاد رو 4000 کلاهمو میندازم هوا 7000 چیه بعدشم شما که میدونید من تلگرام ندارم از کجا میاوردم سوالا رو
+ چمیدونم از تو هیچی بعید نیست
- عه عاقا اذیت نکنید اگه میخواستم ببینم که دیگه واسه شما نمیفرستادم اون پیجو
هر چی پشتیبان محترمو حرص دادم تلافی کرد سرم
اها اینو یادم رفت بعد ازمون داشتم با خانم پشتیبان حرف میزدم گفت خوابم میاد منم گفتم باشه برو بخواب خوابای وحشتناک ببینی
الان میگه مینا بعد از اون جمله نتونستم بخوابم منم با پررویی گفتم اشکال نداره شما هم الان حرص منو دراوردی یر به یر شدیم
*حواسم بهتون هست که حواستون بهم هست :)
*همچین ادمایی رو واستون ارزو میکنم که بخندوننتون و کنارشون خوش بگذره بهتون
*بمونین برام مهربونا
مینا ,اقای ,مدیر ,پشتیبان ,داشتم ,خانم ,اقای مدیر ,خانم پشتیبان منبع
درباره این سایت