آدینه یا همان جمعه این هفته هم به لطف خدا در آرامش و سلامتی آرام آمد و آرام رفت.

سحرخیزی ام بد جور گل کرده این روزها خود بخود پیش از ندای ملکوتی اذان بیدار می شوم.

ساعت 10 بامدا زنگ آقا رضا پسرعموجان رو صدا آواز دادم شماره همراهم را   اشتباهی وارد کرده بود اصلاح شد.

با حسن عمه تماس گرفتم بازهم از نابسامی شب های محرم به خصوص عاشورا و حضور و مداحی و روضه خوانی های اضافه صحبت شد نقبی هم به جلسه هم اندیشی زد که گفتم از پایه اشتباه است راه درستش این است که در پایان نشست آن چه را تصویب می کنید به امضا حاضرین برسانید تا سندیت داشته باشد مصوبه را برای کسانی که دعوت شده اند ولی حضور نیافته اند ارسال کنید وقتی هم هیئت ها مهمان همدیگر می شوند یک نفر همان مصوبه تهران را با یک مقدمه خوب برای عموم قرائت کند تا همه در جریان قرار بگیرند والا نشست شما چند نفر همانطور که حاصلی نداشته بعد از این نیز نخواهد داشت.

با برادر زاده ها تماس گرفتم حال و احوالشان را پرسیدم.

با خواهر زاده ها تماس گرفتم احوال پرسی کردم.

امروز هم از کنار دریا با پای 7 کیلومتر را به زیر پا کشیدم قبل از هرچیز مثل همیشه خطاب به دریا که یکی از آیات پروردگار است دعا و درخواست هایم را از مسیر امواج آب تقدیم کردم و  خدارو شکر با روحیه خوب به راهم ادامه دادم.

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار

گرفتم ,تماس گرفتم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مجله گیز چیز custome aylind54pys seite پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان شعبانی کُنجِ دنجِ مجآزیم من و تو پی ان جی