جام جم

سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد

وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد


گوهری کز صدف و مکان بیرون است

طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد


مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش

کو به تأیید نظر حل معما می‌کرد


دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست

و اندر آن آینه صد گونه تماشا می‌کرد


گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم

گفت آن روز که این گنبد مینا می‌کرد


بی دلی در همه احوال خدا با او بود

او نمی‌دیدش و از دور خدا را می‌کرد


این همه شعبده خویش که می‌کرد این جا

سامری پیش عصا و ید بیضا می‌کرد


گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند

جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد


فیض روح القدس ار باز مدد فرماید

دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می‌کرد


گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست

گفت حافظ گله‌ای از دل شیدا می‌کرد


داستان جام جم که حافظ از آن سخن می گوید در ادبیات و تاریخ کهن ایران ریشه دارد.جامی که با نکاه کردن در آن می توان به رازهای پنهان دست یافت،از احوال گمشدگان و گمگشتگان خبر گرفت.عارفان خداجوی و اهل معنی بر این باورند که دل انسان خدا جوی و نیکخواه مردمان جام جم است که حقایق در پرتو نور الهی در آن منعکس می شود. فردوسی بنیانگذار کاخ بلند شاهنامه در داستان بیژن و منیژه می گوید ،زمانی که گرگین که با بیژن به توران زمین رفته بود بدروغ خبر از گمشدن بیژن داد و پدر بیژن به شاه کشور گله برد شاه او را گفت،



بمان تا بيايد مه فرودين

که بفروزد اندر جهان هور دين

بدانگه که بر گل نشاندت باد

چو بر سر همي گل فشاندت باد

زمين چادر سبز در پوشدا

هوا بر گلان زار بخروشدا

بهرسو شود پاک فرمان ما

پرستش که فرمود يزدان ما

بخواهم من آن جام گيتي نماي

شوم پيش يزدان بباشم بپاي

شاه به پدر بیژن می گوید که تا ماه فرودین صبر کن آن گاه من در پیشگاه خداوند به دعا و نیایش می ایستم و سپس دستور خواهم داد که آن جام گیتی نمای را نزد من آورند تا در آن بنگرم و با تو بگویم که بیژن کجاست .وسپس که فروردین آمد و شاه در آن جام نگریست و بیژن را نگونسار در چاهی در توران زمین به بند دید!

کجا هفت کشور بدو اندرا

ببينم بر و بوم هر کشورا

کنم آفرين بر نياکان خويش

گزيده جهاندار و پاکان خويش

بگويم ترا هر کجا بيژنست

بجام اندرون اين مرا روشنست

چو بشنيد گيو اين سخن شاد شد

ز تيمار فرزند آزاد شد



آنگاه که نوروز رسید ک در جام نگریستند!

چو نوروز فرخ فراز آمدش

بدان جام روشن نياز آمدش

بيامد پر اميد دل پهلوان

ز بهر پسر گوژ گشته نوان

چو خسرو رخ گيو پژمرده ديد

دلش را بدرد اندر آزرده ديد

بيامد بپوشيد رومي قباي

بدان تا بود پيش يزدان بپاي

خروشيد پيش جهان آفرين

بخورشيد بر چند برد آفرين

ز فريادرس زور و فرياد خواست

از آهرمن بدکنش داد خواست

خرامان ازان جا بيامد بگاه

بسر بر نهاد آن خجسته کلاه

يکي جام بر کف نهاده نبيد

بدو اندرون هفت کشور پديد


و سرانجام این که زندان بیژن در توران زمین در جام گیتی نمای دیده می شود.



 

بیژن ,کشور ,يزدان ,زمین ,توران ,گوید ,توران زمین ,گیتی نمای منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بوکه بارانه اداره کتابخانه‌های عمومی شهرستان تنکابن بتا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. 09197977577 | دستگاه فلزیاب ارزان پالسی چنس chance دانلود آهنگ های رایگان ایرانی و خارجی گردشگری کیش شبکه اجتماعی کلوب پرینت و فتوکپی ارزان اطلس برق، کامپیوتر و مکانیک