بیست و یک روز گذشت اما من قوی نشدم

امروز ظهر خیلی از دست این ادم ها گرفت فقط دلم خواست 

کسی بود زنگ میزدم باهاش حرف میزدم

اخه وقتی نمیشه خیلی حرفا رو ب خانواده گفت.

تا پنج موندم ک کارامو انجام بدم.

کاش ادم ها این قدر راحت کنایه نمیزدن .

امروز نزدیک بود بزنم زیر گریه .

اگر چه اخرش تو خیابون زدم زیر گریه .

یک ساعت فقط پیاده رفتم تو پارک و .

با تو حرف زدم .

اما مثل اینکه من یه ادم صادق و خوبی پیش تو نیستم .

جدی حس بدی دارم .

امروز بردیم

خیلی بی کسم نه .

من حتی تو ندارم چرا .

خیلی وقتا موقع بهم ریختگی هام باهات. حرف میزدم .

خیلی بهتر میشدم .

اما از بس با خودم فکر مزخرف کردم دیگه خسته شدم باور کن خسته شدم.

خدایا کاش حداقل کنایه نمیزدن.

متاسفم که من اینطوری هستم .

ب خاطر پول ادم ها عوض میشن .

فکر میکنن اگه پول داشته باشن زبون داشته باشن عالین

تصمیم گرفتم دیگه سکوت کنم کار خودم رو کنم 

سختیش اینجاس هر کاری کنی گیر میدن

خدایا من تمام تلاشم رو میکنم 

که با غم و غصه نبازم 

تلاش کامل کنم.

 

خیلی ,میزدم ,داشته باشن ,کنایه نمیزدن منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ماینرکده شرکت صادراتی ماهان دانلودستان دانلود آهنگ جدید,Mp3Download یک توسعه دهنده .Net دانلود تحقیق #تَنـــهآآییــــ _مَنـــــــــــــシ مداد