می نویسم چون نیاز به نوشتن دارم 

چون ذهنم در عذابه چون خودم در عذابم 

رسیدم به جایی که هیچی برام مهم نیست دیگه از دم میگم بی خیال  اوضاع درسم وحشتناکه گفتم بیام خونه شاید درست شم شاید درس بخونم شاید وقتی دور شم ازت نبینمت بی تفاوتیتو نبینم نبینم آدمیو که چیکار با من کرد نبینم که با اونی عکساتو حتی نگا نکنم اما هر چقد ازش فرار کنم 

چیزی در من نیست یه چیم کمه یه چی کمه که خیلی آزارم میده 

گالریمو بازمیکنم عکستو نگا میکنم چشای دوست داشتنیت هزاران خاطره رو یادم میاره مدت ها پیش درستع خیلی وقت گذشته هیچی درست نمیشه واقعا درست نمیشه

اما این بین من هم درست نمیشم خوب نمیشم بدتر میشم 

چیزی که سرم اومده اتفاقی که برام افتاده جوریه که واقعا هیچی مهم نیست اینکه من حتی دیگه تو اون دانشگاه نباشم مدرکمو بگیرم نگیرم مهم نیست 

با اهمیت ترین چیزمو از دست دادم میگم میخندم بلندتر هر بار دردم بیشتره میخندم ولی الکین  زندگیم یه چیز الکیه که داره الکی کش میاد

درست ,نبینم ,شاید ,هیچی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی چــــــــــــــــــــرت و پـــــــــــــــــــــــــــــرت نرگسم دانلود برای شما سالن زیبایی زرگل alfredodlahsk71 local کتاب گیاهان سلامتی فارسی نقد و بررسی فیلم و سریال