مدتی نبودیم(:

بودیم ولی حال نوشتن نداشتیم!

1.نسبت به هفته گذشته جدی تر شدم،خنده هام کمتر شده،خوشحالم(:

2.ذهنم رو درس و دانشگاه و ارشد پر کرده.شغلی که دارم از 8 صبحه تا 5 بعدازظهر.یه کار سنگین.خیلی دلم یه کار اداری میخواد که هم سبک باشه هم تایمش اداره کار باشه.ولی خب کار الانم خوبیش اینه که بخاطر کلاسها و دانشگاه باهام کنار میاد.

3.امروز حقوق بهم داد. 100 تومن کم داده.نمیدونم بخاطر چی کسر کرده.خیلی ناراحت شدم.کلی برنامه ریخته بودم.فعلا با این کسری فقط میتونم شهریه دانشگاه بدم.):

دیشب با دوستم حرف میزدم.میگفت من و تو باید مثل این دخترای الان دهه 70 80ی ها میبودیم،لش،دست توی جیب ددی،نه هزار آرزویی که خودمون باید برآورده کنیم.

4.کلاس نویسندگی جدید ثبت نام کردم.هیجان دارم شروع بشه.

استادش به نام نیست.ولی دوره ی جامعی هست.

 

5.از خشمم نسبت به آقای میم کمتر شده.ولی هنوز یاد کاراش میوفتم گریه م میگیره.

نمیدونم چرا مادرم این همه دوستش داره و قبولش داره.میگه من نمیزارم رم سومش رو نری.

میگم مامان کل حقوقم رو باید بدم حضرت آقا.آخرش هم هیچی بهم اضافه نکنه و نیم ساعت 45 دیقه کلاس بره به اینکه چرا پسرها باید دوش آب سرد بگیرن و قاعده هرم مازلو اینه که تا س.ک.س نداشته باشی به شکوفایی نمیرسی!!

آقا من نمیخوام اینا رو بشنوم.حداقل هر حرفی جایی داره.

فردا باید برم آموزشگاه و مجله م رو ازش بگیرم.اصلا دلم نمیخواد باهاش رو به رو بشم.اگه هم بشم نمیدونم چی بگم.همه حرفهای دلم رو توی کاغذ نوشتم برای خودم.ذهنم آروم شد.

 

دلم یکی رو میخواد که راحت میشد باهاش م کنم.یکی بزرگتر از خودم و با تجربه.اما.

 

وقت دارم اون نامه رو تایپ کنم.ولی بزودی در پستی جداگانه خواهم نوشت.

نمیدونم ,دانشگاه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اینازچت|ایناز چت|چت ایناز تاتو روز های من ستاره شناسی پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان اخبار روز ورزشی