طوقی با چشمهای شیرینش نگاه می کند , پر می زند و روی شاخه سبز درختی می نشیند .

درگلستان , آدمی تنهاست . ماه می تابد ,انتظار می کشد . انتظار . انتظار .

انگار جامی از ناکامی نوشیده است اما هنوز امید دارد . که یارش می آید .

منتظر است . منتظر.


سایت رسمی الهه فاخته منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

books,music, dreams and I سلامت !!!بـــــــدون شــــرح!!! ????نامه های من به خــدا????خــونـه صـورتی دکتر محبی