لاله‌ای با نرگس پژمرده گفت

بین که ما رخساره چون افروختیم

گفت ما نیز آن متاع بی بدل

شب یم و سحر بفروختیم

آسمان، روزی بیاموزد ترا

نکته‌هائی را که ما آموختیم

خرمی کردیم وقت خرمی

چون زمان سوختن شد سوختیم

تا سفر کردیم بر ملک وجود

توشهٔ پژمردگی اندوختیم

درزی ایام زان ره میشکافت

آنچه را زین راه، ما میدوختیم


گاتاهای | بزرگترین مرجع شعر نرگس پژمرده منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروش انواع فلزیاب طلایاب وگنج یاب09100061386 کم شنوایی و استفاده از سمعک عامل ذیحساب آموزش وپرورش سنقروکلیایی همه چیز در مورد انواع بیمه اخبار سیاسی خدمات اینترنتی پاور کافی دکوراسیون داخلی گامان تزیین جاوید کامپیوتر اِوان تخفیف ویژه شرکت آذران پلاست رسا