یه پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازی میکردن. پسر کوچولو یه سری تیله داشت و دختر کوچولو چندتایی
شیرینی با خودش داشت. پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت: من همه تیله هامو بهت میدم؛ تو همه شیرینیاتو
به من بده. دختر کوچولو قبول کرد.
داستان کوتاه کوچولو ,دختر ,دختر کوچولو ,داستان کوتاه منبع
درباره این سایت