صبح یک کبوتر از قفس پرواز کرد

آرزوی تازه ای آغاز کد

رفت سمت ساحل دریای دوست

جز صدف چیزی ندید

گریه کردو رازی از دل را گشود

گفت :

بارالها، مهربان

روزی آن گنجشک پیر

گفت : خالق زیبای ما

در ساحل است

آمدم ساحل ولی اینجا نبودی مهربان

چه تفاوت می کند این قفس یا آن قفس!


سایت رسمی الهه فاخته ساحل منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

انجمن علمی گیاهپزشکان ایران مرکز مشاوره روانشناختی یاس سپید وکیل متخصص در امور شرکت ها تری دی پانل - تری دی پنل دل زده از خیلی ها برای تو شبکه های اجتماعی یزد