[اینترو]
آ انقده لش و لوش که تهران به کی*ت
دوباره لش
انقده خش و دود که صدام بگیره
[کروس]
دوباره لش رو کاناپه و قفلی رو، طرحای فرش
دوباره رول و علف و دوباره حش انگار، رسیدم به تَش
دوباره پخش لباسا توو اتاق و باید، فقط بیخودی گشت
دوباره خسته از این دنیا که بیشتر شبیهِ، یه باغِ وحش
[ورس یک]
دوباره دراوردم ع*ن گُلو، دوباره چت، منگ
دوباره من موندم و زیرسیگاری روزای یک رنگ
منم و این روزای انگل و بگ*یی
من و فقط صدای هم زدن چایی
از تو ام بریدم ای روزگار تخ*ی
که تو ام همش تو فکر فن زدن به مایی
منم و یه عالمه بن بست تو سرم
رادیوتکست منبع
درباره این سایت