خواهش

شیر مادر، بوی ادکلن می داد
دست پدر، بوی عرق
(گفتم بچه ام نمی فهمم)
نان، بوی نفت می داد
زندگی، بوی گند
(گفتم جوانم نمی فهمم)
حالا که بازنشسته شده ام
هر چیز، بوی هر چیز می دهد، بدهد
فقط پارک، بوی گورستان
و شانه تخم مرغ، بوی کتاب ندهد!

  

اکبر اکسیر


اشعار شاعران معاصر منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Del Tange Donya (شعر اهنگ زیبا - دل نوشته) خدمات ترجمه رسمی فارس چت پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان چت روم چت برگ بهترین چت روم فارسی چت روم موبایل ????محبین ولایت دشت آزادگان???? تو قلبمی،تو چشام،تودنیام..واسه همیشه تر