بدون توجه به نگاه هیزشون که اندامم رو رصد میکردن از کنارشون گذشتم
و برای یک لحظه که سرم رو بالا گرفتم با دیدن استاد که با چشمای ریز شده خیره ما بود حرصم گرفت و با غیظ رو ازش برگردوندم.
همش تقصیر این عوضیه که این پسرا اینطور هار شده بودن از بس این مرتیکه براشون فیلم نیمه ی گذاشته بود
همینطوری با خودم غُر میزدم که با برخورد با چیزی ، صورتم از درد جمع شد
زندگی برتر منبع
درباره این سایت